آوریل 4
بازدید : 842
نظرات : بدون دیدگاه
فیلم آموزشی

کـودکان‌ ‌ ‌شـاید یکی از مهم‌ترین مخاطبان فیلم‌های آموزشی‌ باشند، به خاطر تأثیرپذیری بیش‌تر، جذابیت بیش‌تری کـه‌ تـصویر بـرایشان ایجاد می‌کند، و قدرت همذات‌ پنداری‌ بیش‌تری که دارند و البته تمام این عوامل به خودی‌ خود‌ کار‌ را هـم مشکل‌تر می‌کند، چرا که می‌تواند عوامل و عناصری را وارد اثر کند که هدف آموزشی را […]

کـودکان‌ ‌ ‌شـاید یکی از مهم‌ترین مخاطبان فیلم‌های آموزشی‌ باشند، به خاطر تأثیرپذیری بیش‌تر، جذابیت بیش‌تری کـه‌ تـصویر بـرایشان ایجاد می‌کند، و قدرت همذات‌ پنداری‌ بیش‌تری که دارند و البته تمام این عوامل به خودی‌ خود‌ کار‌ را هـم مشکل‌تر می‌کند، چرا که می‌تواند عوامل و عناصری را وارد اثر کند که هدف آموزشی را یـکسره از میان ببرد، بنابراین، فـیلم‌نامه و در نـهایت فیلم باید نگران‌ چگونگی‌ کاربرد‌ عناصری که در اختیار دارند باشند و البته‌ همیشه این دغدغه وجود دارد که بهترین انتخاب‌ها چه‌ می‌تواند باشد.

 

فیلم‌نامه در چنین عرصه‌ای، اهمیت‌ فوق العاده‌ی خود را نشان می‌دهد‌، چـرا‌ که‌ این امکان را پدید می‌آورد‌ که‌ همه‌چیز‌ یک بار بر روی کاغذ مرور شود. یادمان باشد که رسیدن به هدف آموزشی، با فرض آمادگی‌ مخاطب برای دریافت آن‌، حرکتی‌ دقیق‌ و گاه ریـاضی‌گونه اسـت‌ که کم‌تر امکان بداهه را‌ پدید‌ می‌آورد. به عبارتی گروه‌ سازنده‌ی سرصحنه باید دقیقا بداند که چه می‌خواهد و چگونه می‌خواهد و این هم مقدور نمی‌شود جز‌ با‌ داشتن‌‌ فیلم‌نامه‌ای دقیق و حساب‌شده، کـه حـد اکثر موردها در آن‌ پیش‌بینی‌ شده باشد. از این رهگذر فیلم‌نامه در بیش‌تر موردها (و یا در تمام موردها) باری علمی پیدا می‌کند که‌ این‌‌ هم‌ به نوبه‌ی خود نیازمند وجود یک یا چـند کـارشناس مرتبط با‌ موضوع‌ را الزامی می‌کند، فرد یا افرادی که بتوانند از لحاظ علمی و محتوایی اثر را مورد نقد‌ و سنجش‌ قرار‌ دهند.

 

ذکر این نکته ضروری است که در یک گروه سازنده‌ی فـیلم‌‌ آمـوزشی‌ تـفکیک‌ وظایف در بهبود اثر مهم اسـت، بـدین‌ترتیب‌ کـه کارشناسان حوزه‌ی علمی اثر را مورد‌ توجه‌ قرار‌ خواهند داد و فیلم‌نامه‌نویس (با کارگردان و یا گروهش) به ساختار و چگونگی بین جستار علمی خواهند‌ پرداخـت‌، و البـته‌ ایـده‌های کارشناسان که چه بسا از معلمان مجرب و کارکشته‌ بـاشند درایـن میان‌ کارساز‌ است‌، و کار فیلم‌نامه‌ نویس در این‌ میان همان وظیفه‌ای است که همواره بر عهده‌اش گذاشته‌ می‌شود‌؛ یعنی‌ گره‌افکنی و گـره‌گشایی، فـقط در ایـن‌جا جنس‌ موضوع متفاوت است.

 

در این‌جا گره چگونه‌ بیان‌ کردن‌ یـک‌ جستار و گره‌گشایی، چگونگی بیان آن است، که البته با توجه‌ به اهداف آموزشی اثر‌ انجام‌ می‌گیرد و فرم که شـاید بـخشی‌ عـمده از گره‌گشایی را دربرمی‌گیرد، بیش‌تر ناظر‌ بر‌ رسیدن‌‌ به هدف آموزشی است. امـا فـرایند فرم تا هدف، صرفا نباید به‌ صورت فرایندی خشک‌ و مکانیکی‌ در‌ نظر گرفته شود. مقصود این اسـت کـه سـلیقه هم دراین میان عالم‌ بسیار‌ مهمی‌ است، این سلیقه نه تنها بـاید از سـوی فـیلم‌نامه‌نویس (و گروه‌ سازنده) اعمال شود، بلکه درک‌ نویسنده‌ (و سازندگان) از سلیقه‌ی مخاطبان‌شان هم نکته‌ای قابل‌توجه اسـت، به راسـتی‌ دست‌اندرکاران ساختن‌ فیلم‌ آموزشی درک مخاطبان‌شان از رسانه را نمی‌توانند‌ مورد‌ توجه‌ قرار ندهند و البته درکی کـه‌ نـسل به‌ نسل‌ و حتی سال به سال و روزبه روز در حال تحول و تغییر است.

 

مسایلی وجـود‌ دارد‌ کـه فـیلم آموزشی به ناگزیر‌ ملزم‌ به رعایت‌‌ آن‌ است‌ که البته زمینه‌های این التزام در‌ مـرتبه‌ی‌ اول، در فـیلم‌نامه‌ چیده می‌شود. یکی از این الزامات رعایت حد تعادل‌ میان‌‌ سرگرمی و آموزش مستقیم اسـت، به واسـطه‌ی‌ این‌که فیلمی‌ آموزشی برای‌ کودک‌ می‌سازیم و این خود بهانه‌هایی چون‌ جذاب‌‌ بودن برای کودک را پیـش مـی‌کشد؛ نمی‌توانیم کل اثر را به کاری‌ سرگرم‌کننده‌ بدل‌ کنیم، مگر این‌که سطح تـوقع‌مان‌ از‌ مـیزان‌‌ آمـوزش را پیش‌تر‌ تعریف‌ کرده باشیم، به عبارت‌ بهتر‌،سرگرمی‌ نباید در حدی باشد که حواس مخاطب کـم‌سال را از هـدف‌ آمـوزشی منحرف‌ سازد‌، و البته بهترین و ایده‌آل ترین حالت که‌‌ بسیاری‌ نیز به‌ دنـبال‌ آن هستند؛ این است که‌ در قالب سرگرمی‌ آموزش بدهیم، اما یادمان باشد که رسانه‌ها ضمن امکانات‌شان‌ مـحدودیت‌هایی مـهم دارند‌؛ مثلا‌ بازی می‌تواند به‌راحتی آموزش‌ داد؛ولی‌ از‌ طریق‌ نشان‌ دادن‌ بازی بـرای مـخاطب‌ هم‌ می‌توان به‌ چنین هدفی رسید؟

 

در واقع مخاطب فـیلم آمـوزشی مـشارکت‌ مؤثری ندارد، او تنها یک ناظر است؛ پس طـبیعتا‌ شیوه‌های‌‌ آموزشی غیر مستقیم و در قابل سرگرمی برای‌ رسانه‌ی‌ تصویری‌‌ بسیار‌ متفاوت‌ است‌، و البـته مـحدودیت‌های آن‌را هم باید در نظر گـرفت، مـحدودیتی که بـه نـاچار در زمـان‌هایی فیلم آموزشی را به‌ سوی بیان مـستقیم مـی‌کشاند که البته هنر سازندگان هم‌ در این‌ است که چگونه و در چه قالبی مـی‌توانند هـمین بیان مستقیم را هم‌ جذاب کنند.

 

نـکته‌ی دوم، ایجاد زمینه‌های تمرکز اسـت؛ مـخاطب‌ کم‌سال پذیرفته که از طریق رسـانه آمـوزش‌ ببیند‌، حال آن‌چه که‌ مهم است این است که فیلم بتواند زمینه‌های تـمرکز او بـر روی‌ موضوع را پدید آورد و او را به ادامـه‌ی تـماشا تـشویق کند؛ فیلم‌نامه‌نویس فـیلم آمـوزشی‌ هم‌ مانند دیگر فـیلم‌نویسان بـا چالش‌های مهمی روبه‌روست!

 

ضرباهنگ و توجه به‌ درست بودن آن، نکته‌ی مهمی است؛ ضرباهنگ می‌تواند تـوالی‌ مـیان بیان مطالب و فراز‌ و نشیب‌ بیان هـر مـطلب باشد. واقـعا‌ بـسیار‌ مـشکل است دانستن این‌که یـک مطلب به درستی بیان شده و مخاطب توانسته آن‌ را دریافت کند یا خیر؟! البته انتخاب فرم‌ مـناسب کـه براساس میزان مطلبی‌ که‌ باید مـطرح شـود تـعیین‌‌ مـی‌شود‌ مـی‌تواند به‌گونه‌ای غیرقابل انـکار سـازندگان را به سمت‌ درک ضرباهنگ مناسب سوق دهد، ضرباهنگی که به ذهن‌ اجازه‌ی استراحت بدهد؛ مطالب را در طول زمـانی مـناسب ارایـه‌ کند و در ضمن،خسته‌کننده‌، هم‌ نباشد.

 

بحث مـهم دیـگر، نـوع‌ بـرخورد مـجری یـا مجریان احتمالی فیلم آموزشی با مخاطبان‌ است، اگر هم قصدمان کودک باشد که موضوع حساسیتی‌ بیش‌تر دارد. این نکته را که در‌ ابتدا‌ هم به‌ آن اشاره کردیم نباید از نظر دور داشـت که در هر اثر تصویری، گونه‌ای تأثیرگذاری‌ وجود دارد‌؛ و از این لحاظ فیلم آموزشی باید محتاطانه گام‌ بردارد.

 

مثلا اگر‌ مجری‌ به‌ واسطه‌ی این‌که مخاطبانش‌ کودک‌اند، و یا حتی نوجوان و جوان‌اند، بخواهد اجرای رایـج‌ تـلویزیونی داشته باشد، به ناگزیر در ‌‌مجموع‌ به لحاظ نوع رفتار و برخورد چیزهای مغایر با هدف آموزشی را القا کرده‌ است‌، از‌ آن‌سو (چنان‌چه بسیار بیش‌تر مرسوم بود) به عنوان آموزشی و علمی بـودن اثـر، نمی‌توان برخورد خشکی‌ داشت و یافتن حد میانه، البته کاری مشکل است، که شاید تجربه و ارزیابی پی‌ درپی آثار و نقد‌ سازنده‌ بتواند حدود آن‌ را نـشان دهـد.

 

 

نویسنده این مطلب :

فرزند پرتال

به اشتراک بگذارید :

دیدگاه شما