این نوشتار به برخی مشکلات و موانع موجود در امر آموزش قرآن نظر دارد. با امـید بـه ایـنکه گامی در جهت حل مشکلات برداشته باشیم. 1) مشکلات موجود در امر آمـوزش قرآن در آموزش و پرورش به دو دسته مشکلات «برون سازمانی» و «درون سازمانی»قابل تقسیم است.یـکی از عمدهترین مشکلات برون سـازمانی کـه به […]
این نوشتار به برخی مشکلات و موانع موجود در امر آموزش قرآن نظر دارد. با امـید بـه ایـنکه گامی در جهت حل مشکلات برداشته باشیم.
1) مشکلات موجود در امر آمـوزش قرآن در آموزش و پرورش به دو دسته مشکلات «برون سازمانی» و «درون سازمانی»قابل تقسیم است.یـکی از عمدهترین مشکلات برون سـازمانی کـه به نحو ریشهای و اساسی منشا بروز نابسامانیهای موجود است این است که افراد و نهادها و سازمانهای مختلف همه خود را متولی قرآن میدانند.ولی در عمل هیچ موسسه یا نهادی بهطور رسمی خود را مسئول ایـن مهم نمیداند.در نتیجه همه نهادها خود را عموما مشغول به برگزاری مسابقات و کارهای صوری از این دست نمودهاند و معلوم نیست در این جامعه چه نهادی باید متولّی امور مربوط به آموزش همگانی قرآن کـریم،در کـلیه رشتههای مربوط باشد.
در بخش «درون سازمانی»، وجود دوایر و واحدهای مختلف که متکفل کارهای مربوط به قرآن کریم هستند،در عین انجام کارهای موازی، مشکلاتی راپدید آورده است که ارتباط افقی و عمودی آن ها بـا یـکدیگر بسیار ناچیز است.به عنوان نمونه میتوان اشاره کرد که هر ساله مبالغ قابل توجهی صرف مسابقات قرآن میشود ولی دریغ از یک دوره کاردانی و یا کارشناسی تربیت معلم قرآن کریم در دوره های تـربیت معلم و یا ضمن خدمت.
از اینرو پیشنهاد میشود یک سازمان مستقل قرآنی در خارج از آموزش و پرورش تأسیس شود که کلیه فعالیتهای مربوط به قرآن را در تمامی ابعاد آن سروسامان دهد.و همچنین یک سازمان مـستقل قـرآنی در داخـل آموزش و پرورش به منظور تولیت ایـن مـهم تـأسیس گردد.
2) مشکل دیگری که در امر آموزش قرآن کریم مـشهود اسـت و عموما صاحب نظران از این امر غافل میمانند این است که آموزش قرآن و مشکلات مربوط به آن به ظاهر ریشه در جاهای مـختلف دارد. طـبق آمـارهای تحقیقی آموزش و پرورش، پایینترین عملکرد دروس مختلف در دوره متوسطه،مربوط به آموزش زبـان انگلیسی و زبان عربی است که البته آموزش زبان فارسی نیز از این قاعده مستثنی نیست.
بهطور حتم و یقین مـیتوان گـفت آمـوزش قرآن نیز مشمول همین حکم است،با این تفاوت که مـعلمین قـرآن عموما، به لحاظ رعایت اهداف کلیتر معمولا دانش آموزانی را که فاقد مهارتهای مربوط به این درس هـستند بـدون ارزیـابی دقیق و با دادن نمره قبولی به مرحله بعدی منتقل میکنند.بنابراین به نـظر مـیرسد مـا در یعنی باید انتظارات مربوط به این درس را در جاهای مختلف توزیع کنیم.به این ترتیب کـه مـثلا، روخـوانی قرآن را از کلاس قرآن انتظار داشته باشیم و مفاهیم و آموزشهای مربوط به آن را به عهده دروس دیگر بـگذاریم.بـر فرض اگر در قرآن کریم پیشگوییهای علمی در ارتباط با فیزیک و یا نجوم و همچنین زیـستشناسی و غـیره داریـم، چرا آن ها را در این دروس نگنجانیم.
3) مطلب بعدی آن است که براساس مکاتب مختلف روانشناسی بعدی آن اسـت کـه براساس مکاتب مختلف روانشناسی که در غرب پدید آمدند.نظریههای مختلف یادگیری و یاددهی پیـدا شـدهاند کـه هریک براساس مبنای فلسفی و اجتماعی خود،امور مربوط به آموزش را تهیه و تنظیم میکنند که شـامل: «اهـداف کلّی»، «اهداف جزیی» و…میگردد.
این اهداف در سه حیطه: «شناختی»، «عاطفی» و «روان-حرکتی» مـفهوم پیـدا مـیکند. سوال این است که آیا در آموزش قرآن کریم و مهارتهای مربوط به آن باید از الگوی اینگونه مـکتبها پیـروی کرد؟ یا ایـنکه باید «فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو در اندازیم»؟
4) مطلب دیگری که باید در آمـوزش قـرآن کریم به آن توجه کرد این است که اکنون در تولید محصولات مادی عموما به دنبال استانداردسازی هـستند کـه حتی درجات استانداردها با یکدیگر از لحاظ مرغوبیت و سرویسدهی تفاوتهای اساسی دارد؛مانند «ایـزو 9000»، «ایـزو 4000» و غیره. سوال این است که اگر مـا آمـوزش قـرآن کریم را به عنوان یک فرآیند به آنـ تـوجه کنیم و بخواهیم برای آموزش قرآن کریم از روخوانی تا ترجمه و تفسیر قرآن کریم و عـمل و تـدبّر در آن، یک نظام بسازیم، لازم است کـه اسـتانداردهایی را برای آن تـهیه و طـراحی کـنیم.
5) نکته پایانی اینکه اگر ما از درس قـرآن انـتظار تغییر رفتار معلمان و شاگردان را داریم (که معمولا اینطور است)، این تغییر رفـتار بـرمبنای کدام الگوی علمی باید صورت گیرد؟ روانـشناسان و متخصصان تعلیم و تربیت ایـنگونه بـیان میکنند که برای هر تـغییر رفـتار گروهی، میباید پیش از همه، اطلاعات نگرش فرد را عوض کرد و پس از عوض کردن نگرش، رفـتار فـردی را متحول کرد و پس از رفتار فردی رفـتار گـروهی و یـا سازمانی تغییر مـییابد کـه البته این چهار مـرحله بـه دنبال یکدیگر و از آسان به سخت طبقهبندی میشود.
حال سوال این است که: آیا مـا، در آمـوزش قرآن کریم و یا حتی در تربیت دیـنی، ایـن چهار مـرحله را طـی کـرده و یا میکنیم؟