در بحث سببشناسی دو عامل مطرح است. یکی مسائل تربیتی و رفتاری و دیگری مسایل زیستشناختی و ژنـتیکی کـه در دو قسمت جداگانه آورده میشوند. الف) در بخش تربیتی و رفـتاری عـوامل زیر مـطرح هـستند: از هـمان سالهای اولیهی کودکی،انـتظار انجام کامل آئینها و تشریفات و عدم تحمل هیچگونه اشتباهی را دارد. والدی درونگرا بوده، […]
در بحث سببشناسی دو عامل مطرح است. یکی مسائل تربیتی و رفتاری و دیگری مسایل زیستشناختی و ژنـتیکی کـه در دو قسمت جداگانه آورده میشوند.
الف) در بخش تربیتی و رفـتاری عـوامل زیر مـطرح هـستند:
- از هـمان سالهای اولیهی کودکی،انـتظار انجام کامل آئینها و تشریفات و عدم تحمل هیچگونه اشتباهی را دارد.
- والدی درونگرا بوده، به طوری که کودک کـمتر تـعاملات مناسب و صحیح را در او میبیند.
- بیش از حد بـه مـردم اطـراف، شـامل هـمسایگان، همسر و از همه مـهمتر بـه کودک حساسیت دارد،
- شخصیت خودخواه و از خودراضی دارد،
- نسبت به همسر و کودک تحکم میکند،
- بر اصول اخلاقی به عـنوان راهـی بـرای برتری بر کودکان دیگر اصرار دارد.
- به کـودک مـیگوید پدر، رئیـس اسـت. امـا در واقـع چنین نقشی را از خود سلب میکند و فقط مانند مجسمه یا یک مقام تشریفاتی است،
- از کودک انتظار دارد تا 21 ماهگی، کاملا آداب توالترفتن را یاد بگیرد،
- در خرجکردن پول بسیار خسیس است و مـرتبا آن را برای آینده ذخیره میکند،
- به جای تأکید بر روح قانون،مرتبا بر مادههای قانون تأکید میکند. قواعد قانونی خشکی وجود دارد که هرگز استثناء و یا انعطافی در آن نیست،
- اخلاق سنتگرایانه و مـحافظهکارانه دارد و کـودک را به واسطهی آن شرمنده میکند.
ب) در بخش زیستشناختی و ژنتیکی عوامل زیر مطرح است:
مطالعات تصویربرداری مغزی،نشاندهندهی نابهنجاری هایی در دستگاه عصبی افراد دارای اختلال وسواس فکری – عملی (در ارتباط با ناحیهی عقدههای قاعدهای) مـیباشد. ایـن وضعیت در طی درمان موفقیت آمیز، تغییر داده میشود. همچنین اختلال در انتقال دهندههای عصبی در بیماران دارای اختلال وسواس فکری – عملی نیز ثبت شده است.
در افرادی دارای اخـتلال وسـواس فکری – عملی، سطوح پایینی از سـروتونین در مـغز دیده شده است. داروهایی که سطح سروتونین را در مغز بالا میبرند، علائم اختلال وسواس فکری – عملی را بهبود میبخشند. بهطور کلی میتوان گفت، به موازاتی کـه دانـش مربوط به اطلاعات عـصبی، ژنـتیکی و انتقالدهندههای عصبی افزایش مییابد، دادهها بهطور قوی، نقش ریشهی ژنتیکی را در این اختلال مطرح میکنند.
اختلالات همراه: کـودکان دارای اخـتلال وسواس فکری-عملی، معمولا سایر اختلالات روانپزشکی را نیز دارند. افسردگی، نارسایی توجه / بیشفعالی، ODD ، اختلالات یادگیری و کندن مو از جمله این اختلالات است.
درمان: درمان موفقیتآمیز اختلال وسواس فکری – عملی، استفادهی هم زمان از دارو درمـانی و رواندرمانی است که بمیار را در کنترل افکار وسواسی و رفتارهای تکانشی یاری میدهد.
رواندرمانی: درمان شناختی-رفتاری (3CBT) ،شدت اختلال وسواس فکری – عملی را در کودکان و نوجوانان کاهش می دهـد. هـنگامی که درمانشناختی، رفتاری همراه با دارو به کار برده میشود بسیار مؤثرتر از زمانی است که دارو به تنهایی تجویز میشود.
درمانگر شناختی – رفتار معتقد است که تفکر غیر منطقی و نامعقول موجب اخـتلال شـده است و اگر فرد بیاموزد که تفکر عقلانی خود را افزایش داده و از تفکر غیرمنطقی بکاهد میتواند از دست بیشتر اختلالهای هیجانی و روانی رهایی یابد. لذا تغییر سیستم شناختی در دستور کار قرار میگیرد. بنابراین، در وهلهی نـخست کـودک باید متوجه شود که ریشهی بسیاری از اعمال و افکار وسواسی در محتوای نوع تفکر نهفته است پس، لازم است که کودک درک درستی از اختلال داشته باشد و راهبردهایی را برای شناسایی موقعیتهای مشکل پیشبینی کند و در بـرابر افـکار وسـواسی و رفتارهای اجباری مقاومت کنند.
بـدین تـرتیب کـه افراد دارای اختلال وسواسی را در موقعیتهای دشوار قرار میدهند و سپس از بروز پاسخهای تکانشی جلوگیری میکنند. اضطراب بهوجود آمده سپس، به وسیلهی آمـوزش کـودک، کـنترل میشود. در این روش، ارائه شیء یا ایجاد موقعیت به وجود آورندهی اضـطراب، کـلید درمان است. به عنوان مثال، در مورد کودکانی که وسواس آلودگی دارند، درمانگر ممکن است بهطور عمد آن ها را وادار کند بـهطور عـمد چـیزهای کثیف را لمس کنند و سپس مجددا آن ها را وادار کند تا چندین سـاعت دست هایشان را نشویند و شستن دستها برای چند ساعت بعد اجازه داده میشود.
این عمل در دفعات اولیه منجر بـه اضـطراب زیـاد میشود، اما در طول زمان کاهش مییابد. در بیماران کوچکتر، شیء اضطرابآور کـمکم و بـا احتیاط و بعد از اینکه گمان برده شد کودک راههایی را برای ادارهی اضطراب و ترسشان فراگرفته است ارائه مـیشود. تـکنیکهای کـنترل اضطراب شامل آموزش آرمیدگی، حواسپرتی و یا تصویرسازی ذهنی است.
برای کودکان مـدرسهرو، یـادگیری بـرای غلبه بر یک کشانندهی غیرمنطقی و هدایت و کنترل آن، در رشد روانشناختی آن ها جریانی حساس و مهم بـه شـمار مـی رود. بنابراین، یادگیری یک کشانندهی غیرمنطقی، مانند آنچه که در اختلال وسواسی فکری – عملی مشاهده مـی شـود، موجب تقویت حس برتری و تسلط میشود. در درمانشناختی – رفتاری، اهداف اولیهی متمرکز بر 1 یا 2 رفـتار وسـواسی است. اگرچه همانگونه که بیماران در کنارآمدن با این موقعیتها موفق میشوند، تعمیمدهی، معمولا بـه سـایر نشانهها که مورد هدف نبودهاند، تعمیم مییابد.
در مجموع همراهی درمانشناختی – رفتاری و دارو درمانی بـهترین نـتیجه را دربـر دارد. علیرغم نیاز به یک درمانگر ورزیده و 10 تا 20 جلسه درمان امتیاز درمان شناختی-رفتاری این اسـت کـه هنگامی این مهارتها آموزش داده میشوند،بیمار میتواند آنها را در آینده نیز بـه کـار بـبرد.
پیشآگهی اختلال چندان واضح و شفاف نیست، اما کودکانی که میتوانند افکار وسواسی خود را به عـنوان یـک امـر بیمعنی و رفتارهای آیینی را به عنوان امری غیر مفید و فشارآور ارزیابی کنند، بـه شـناخت درمانی بهتر پاسخ میدهند. همچنین محیط خانوادگی حمایتی و آرام، به طوری که والدین و یا مراقبتکنندگان بهطور فـعال از راهـبردهای کنارآمدن کودک حمایت کنند، میتواند نتیجهی درمان را بهبود بخشد. از طرف دیگر هـمزمانی و هـمبودی با اختلالات دیگر،به ویژه اختلال بـیاعتنایی مـقابلهای و ADHD فـرایند درمان را پیچیده تر میکند. همچنین 20تا 40 درصـد نـوجوانان دارای اختلال وسواس فکری-عملی، دچار یک یا دو نوع اختلال خوردن هستند کـه نـیاز به درمان دارد.
توصیههایی بـه والدیـن
- اگر کـودک شـما اخـتلال وسواس فکری – عملی دارد، مهمترین کاری کـه مـیتوانید انجام دهید این است که تا ممکن است دربارهی بیماری اطلاعات جـمع کـنید.
- کودکان و نوجوانان اغلب دربارهی بیماری خـود احساس شرم و دستپاچگی مـیکنند و از ایـن میترسند که این مسأله دال بـر دیـوانگی آن ها باشد. ارتباط خوب و مناسب بین والدین و کودک، درک آن ها را از اختلالشان افزایش داده و موجب مـیشود والدیـن بهطور مقتضی از فرزندانشان حمایت کـنند.
- مـشکلات خـانوادگی،علت اختلال وسـواس فـکری- عملی نیست. اما راهـهای کـنارآمدن خانواده با نشانهها، میتواند کودک را تحت تأثیر قرار دهد. اگر اعضای خانواده،مشکلاتی در ارتـباط بـا کودک دارای اختلال وسواس فکری – عملی دارنـد،بـاید حتما بـا یـک درمـانگر خانواده مراجعه نمایند.
- سـعی کنید تا جایی که ممکن است با کودک خود مهربان باشید. این راه بهترین راه کاهش نـشانههای اخـتلال وسواس فکری-عملی است.
- درخواست از کـودک کـه رفـتار وسـواسی خـود را متوقف نماید، مـؤثر نـیست. کودک شما قادر نیست آن اضطراب و فشار او را بالا میبرد.
- از اعمال فشار شدید جهت شکل دادن آداب تـوالت رفـتن در کـودک خودداری کنید.
- بیهدفی و انفعال زمینهساز بروز افـکار وسـواسی اسـت. ازایـنرو، تـا جـای ممکن فرزندان خود را در جهت هدفگذاری واقعبینانه و درست یاری دهید.
- داشتن لحظات شاد در کنترل اضطراب (که هستهی اصلی اعمال و افکار وسواسی است) مؤثر است. بنابراین، تا حد امـکان برنامههای شاد و پرنشاط برای فرزندان خود تدارک ببینید.
- مادران کودکان دارای اختلال وسواسی بیش از مادران کودکان عادی از شیوه ی فرزندپروری مستبدانه استفاده میکنند. بنابراین، سعی کنید به جـای شـیوهی مستدانه، از شیوههای قاطع و اطمینانبخش استفاده کنید.
- افکار و اعمال وسواسی معمولا در تنهایی شدت بیشتری میگیرند. بنابراین، فرزندان خود را مدت زیادی به حال خود رها نکنید.
- از تأکید افراطی در انجام دقیق اکـثر عـملکردها و رعایت جزء به جزء دستور عملها در فرزند خود بپرهیزید.
- شیوهی توقف فکر در کنترل افکار وسواسی سودمند است، بنابراین این شیوه را به فرزندان خود آموزش دهـید.
- از تـوجه صرف و افراطی بر امور بـسیار جـزئی، غیر مهم و پیشپا افتاده بپرهیزید.
- تأکید بیش از حد بر دستیابی به نتایج موفقیتآمیز و ایجاد رقابتهای نابجا و ناسالم سطح اضطراب را در کودک بالا برده و او را مستعد اعـمال و افـکار وسواسی مینماید. بنابراین،بـه جـای تأکید بر نتایج، تلاشهای کودک را مد نظر و مورد تشویق قرار دهید.
- بدیهی است اعمال و افکار وسواسی در شرایط اضطرابی شدت میگیرد تا جایی که امکان دارد محیط خانوادگی آرام و فاقد تنشی برای فـرزند خـود مهیا کنید.
- از آنجا که ناچارید فرزند خود را به مدرسه بفرستید، بنابراین باید مطمئن باشید آموزگار کودک و کادر آموزشی مدرسه، این اختلال را میشناسند.
- از گروههای حمایتی استفاده کنید. صحبت کردن در بارهی مـشکلات مـشترک با والدیـن دیگر، راهی عالی برای کمک به شماست.در آن صورت میفهمید تنها کودک شما نیستید که این مشکل را دارد. ایـنگونه میتوانید راهکارهای عملی زیادی جهت حل مشکلات به دست آورید.
- زمـانهایی را بـه خـودتان و زندگی شخصی خود اختصاص دهید.