نسبت دین و مـعرفت دیـنی، مـسئلهای است که از دیرباز ذهن بشر را به خود معطوف داشته است. دین امری الهی است درحـالیکه معرفت دینی محصول انسانی است اگرچه ارتباط محکمی بین این دو برقرار است و یـکی بر دیگری بنا مـیشود امـا لزوما آنها در یک مرتبه به یک معنا و به جای هم […]
نسبت دین و مـعرفت دیـنی، مـسئلهای است که از دیرباز ذهن بشر را به خود معطوف داشته است. دین امری الهی است درحـالیکه معرفت دینی محصول انسانی است اگرچه ارتباط محکمی بین این دو برقرار است و یـکی بر دیگری بنا مـیشود امـا لزوما آنها در یک مرتبه به یک معنا و به جای هم بکار نمیروند دین و معرفت دینی در عین ارتباط با هم دارای تفاوت هایی نیز هستند، دین بر وحی استوار است و از غیب تغذیه میکند، اما مـعرفت دینی با تفکر آغاز میشود و موطن و محل استقرار آن ذهن انسانی است.
بر همین اساس دین ماهیتی الهی دارد و معرفت دینی ماهییت انسانی. بررسی معرفت دینی، در دو حوزه مستقل صورت میگیرد. یکی در حوزه شـناخت شـناسی و دیگری در حوزه روانشناسی. «در حوزه نخست به منزله یک حیطه کلی، در زمینه نظریه و آرای مختلف و در حوزه دوم، روانشناسی معرفت دینی به منزله بررسی چگونگی بنا شدن فهم دینی که ظرفیتهای آن از بدو کـودکی رو بـه گسترش دارد.»
آموزش دینی ناظر بر انتقال معرفت دینی است و نتیجه آن استقرار نظامی معرفتی در ذهن کسی است که آموزش میبیند، نظامی که اگرچه آموخته میشود لزوما فهمیده نمیشود. آموزش از یـک ضـرورت بیرونی نشات میگیرد، در حالی که فهم بر ظرفیت درونی تکیه دارد. بنابراین میتوان در کودک شاهد شکل گیری دو نوع نظام معرفتی بود، معرفتی اکتسابی که برپایه آموزش استوار است و معرفتی ارتجالی (خـود بـخودی) کـه براساس طراز تحولی و ظرفیتهای فـرد اسـتوار اسـت و منظور نحوه خاص ادراک فرد است.
- وقـتی کـودکان با افکار و مفاهیم مذهبی روبرو میشوند با مشکلاتی مواجه میگردند، مـسئله مـهم این است که آیا کودکان افکار و مفاهیم مذهبی را میفهمند؟ آیا از آن ها درک درستی دارند؟ چگونه تفکر مذهبی همپای تفکر عقلانی تـحول مـییابد؟
وقتی کودک از یک مرحله به مـرحله بـعدی رشد حـرکت میکند بازسازی شناختی عمدهای رخ میدهد و این امر در طی کل تغییراتی که به منزله نـتیجه بـازسازی شناختی اتفاق افتاده است قابل مشاهده میباشد. معمولا محتوای پاسخهایی که کودکان ارائه مـینمایند واجـد ویـژگی هایی نظیر خود میانبینی، جاندار پنداری، ساختهپنداری، واقع پنداری و غیره میباشند.
خود میانبینی: یکی از خصیصههای اصلی هـر دوره در تـحول نظام روانی هر فرد است و آن حالت روانی بهنجاری است که در آن فـقدان تـمایز بـین واقعیت شخصی وواقعیت عینی مشهود است.
جاندار پنداری: عبارت از گرایش کودک به زنده پنداشتن موجودات اسـت.
سـاخته پنداری: بـازخورد روانی کودک است که براساس آن میپندارد آنچه در جهان وجود دارد ساخته انسان و یـا خـدا میباشد.
در یک خـط کـلی کودک نخست کیفیات مجزای الهی نظیر عامل مطلق و قدرت مطلق را به والدیـن و سـپس به طور عام به انسان نسبت میدهد، سـپس هـمینکه او مـحدودیتهای ظرفیت انسان را کشف میکند متوجه خدا مـیشود و بـا تاثیرپذیری از کسانی که به وی آموزش مذهبی را دادهاند،این صفات را به خدا نسبت مـیدهد و از نـسبت دادن آن به انسان ها خودداری مـینمایند. حال با تـوجه بـه انـدک بودن دانش مربوط به تحول مـذهبی کودکان، در این زمینه پرسشهای بسیاری برای پاسخ دادن وجود دارد و منظور تحقیق حاضر توصیف و بـیان سـاده تفکر کودک در خصوص مذهب است.
اگر تـفکر مـذهبی، تفکری باشد که معطوف بـه آنـچه نوع بشر از مذهب میفهمد و تفاوتی از نظر فرآیند عقلانی تفکر بکار بسته در حوزههای دیـگر نـداشته باشد، پاسخ به این سـوال کـه مـراحل تفکر مذهبی کـدامند اهـمیت مییابد، نقش عقل مـمکن اسـت در تحول مذهبی در نزد برخی به حداقل برسد اما برای یک معلم اهمیت خـاصی دارد، چـرا که آموزش شامل ارتباط افکار در مـسیرهایی اسـت که دانـش آموز مـیتواند عـقلا آن ها را بفهمد. معلم دیـنی آگاه است که حقیقت دینی از نظر عقلی و نه تنها عاطفی باید بطور مداوم موردنظر قـرار گـیرد. معلم دینی باید بداند که چـگونه دانـشآموز مـفاهیم خـدا، مـسجد و درستی اخلاقی را در ذهـن تـفکر مذهبی با افزایش سن تقویمی و ذهنی مطابقت دارد؟ آیا محدودیتهای فهم متاثر از سن، عدم بلوغ، بازخورد والدیـن و عـوامل دیـگر میباشد.
روشهای سنتی در آموزش مفاهیم و مواد مـذهبی عـمدتا از یـک الگـو و مـدل بـزرگسالانه، در آموزش کودکان پیروی میکنند، این روشها علیرغم دست یافتن به فنون جدید آموزش قالب اصلی خود را از دست ندادهاند، در این روش فهم کودکان و توانایی درک آنان از این موضوعات و مـفاهیم نادیده انگاشته شده است. فهم کودکان از مفاهیم مذهبی بستگی به تحول آنان دارد و آنان به دلیل تواناییها و ظرفیتهای کمی و کیفی با بزرگسالان متفاوت هستند، هرگونه طراحی و برنامهریزی آموزشی و مذهبی با در نـظر گـرفتن آن ها، کارآیی و قابلیت اجرا پیدا میکند، به همین سبب ضرورت دارد نحوه دستیابی کودکان به این مفاهیم بررسی شود.