گروه بندي عقب ماندگي ذهنی

از نظر آموزشي به كودكي مانده گفته مي شود كه بعلت استعداد محدود به روشهاي خاص آموزشي آموزش درماني نياز داشته باشند . آموزش درماني عبارت از مجموعه اصول آموزش روانشناسي و پزشكي است كه بتواند معلولين جسماني يا ذهني را تا حد امكان به عضو مفيد جامعه تبديل كند. (به كودكاني كه از نظر […]

از نظر آموزشي به كودكي مانده گفته مي شود كه بعلت استعداد محدود به روشهاي خاص آموزشي آموزش درماني نياز داشته باشند . آموزش درماني عبارت از مجموعه اصول آموزش روانشناسي و پزشكي است كه بتواند معلولين جسماني يا ذهني را تا حد امكان به عضو مفيد جامعه تبديل كند. (به كودكاني كه از نظر آموزشي ديرآموز هستند عقب مانده ذهني اطلاق نمي شود) عقب مانده ها را از نظر درماني، تربيتي و آموزشي به دو گروه بزرگ تقسيم مي كنيم :

الف – عقب مانده هاي ذهني درمان نا پذير يا افراد پناهگاهي

ب – عقب مانده هاي ذهني درمان پذير

 

اين دسته به نوبه خود به دو دسته ديگر تقسيم مي شوند :

1 – گروه آموزش پذير

2– گروه تربيت پذير

 

الف) ‌عقب مانده هاي درمان ناپذير :

عقب مانده هاي عميق هوشي كه بيشتر به علل ارثي و مادرزادي مبتلا به ناهنجاريهاي متعدد شده اند در اين گروه قرار مي گيرند . هوشبهر اين افراد از 25 تجاوز نمي كند. اغلب اين افراد علاوه بر نارسايي عميق هوشي نارسايي حسي، حركتي و نقايص عضوي نيز دارند و چون خانواده ها قادر به نگهداري اين نوع كودكان نيستند و به علت پيشرفت هاي پزشكي هم از مرگ و مير آنان كاسته شده لذا در آسايشگاه ها تحت حمايت خاص قرار مي گيرند.

 

ب) عقب مانده هاي درمان پذير:

اين گروه كه اكثريت بسيار زياد عقب مانده ها را تشكيل مي دهند درجات متفاوتي از نارسایي ها و ناهنجاري هاي هوشي را دارا هستند. به كمک تدابير پزشكي و روش هاي تربيتي بهبود نسبي حاصل مي شود. اين افراد به دو دسته آموزش پذير و تربيت پذير تقسيم مي شوند.

 

1– گروه آموزش پذير :

افرادي كه هوشبهر آنان بين 51 تا 70 است آموزش پذير خوانده مي شوند. اين افراد از لحاظ دانستن لغات ضعيف اند و مفاهيم را خوب درک نمي كنند. آموزش كلامي ندارند و از لحاظ عاطفي واكنش هاي لازم را بدست نمي آورند. تمركز دقت در آن ها محدود است و براي يادگيري از خودشان انگيزه نشان نمي دهند ، كه شايد بعلت شكست هايي بوده كه در حين يادگيري با آن مواجه شده اند. در اين گروه ممكن است افرادي پيدا شوند كه از لحاظ يادگيري در كارها عملي و غير كلامي به حد متوسط كودكان عادي برسند، مشروط بر اينكه در موسسات خاص و تحت نظارت مربيان كار آزموده فعاليت كنند.

 

گاهي شاهد هستيم كه تعداد زيادي از افراد آموزش پذير در مدارس عادي و با كودكان معمولي كه خود موجب بروز اشكالاتي در تدريس و آموزش ساير دانش آموزان مي شود به تحصيل مشغولند علت اين نابساماني يكي تعصب بيش از حد والدين است مبني بر اينكه كودكشان در مدارس ويژه و با عقب ماندگان تحصيل نكنند و ديگر اينكه هزينه چنين موسساتي فوق العاده گران است و از عهده هر خانواده اي بر نمي آيد.

 

تعداد زيادي از مربيان بر اين عقيده اند كه كودكان آموزش پذير نبايد جدا از ديگر همسالان خودشان و در مدارس ويژه تحصيل كنند ولي عيب اين روش در اين است كه مدارس كشور ما واجد شرايط مطلوب براي اين گونه كودكان نيست و چنين افرادي خيلي زود به كمبودهاي خود پي مي برند. همكلاسانشان آن ها را به بازي نمي گيرند و تمسخر مي كنند و معلمانشان هم بدليل عدم پيشرفت توجهي به آنها نمي كنند و عقده حقارت هم به كمبودها و نارسائيهايشان اضافه مي شود.

كودكان ديرآموز از هوش بهره بالاتري نسبت به گروه هاي ديگر برخوردارند بيشتر در مدارس عادي تحصيل مي كنند و كمتر اتفاق مي افتد كه به مدارس ويژه نياز داشته باشند.

 

2 – گروه تربيت پذير :

اين گروه هوش بهري بين 50-26 دارند و چون توانایي هاي تحصيلي آن ها از يک كودک 7 ساله تجاوز نمي كند پس از لحاظ آموزشي در سطح پایين تري قرار گرفته اند و امكانات محدودتري دارند و در مورد اين دسته هدف اين است كه كودک بتواند از خود مراقبت كند و نيازهاي اوليه خود مانند غذا خوردن، لباس پوشيدن، شانه كردن و… را رفع كند. گر چه پيشرفت آموزش در اين كودكان مأيوس كننده است ولي براي اين دسته كلاس هاي ويژه اي در مدارس مخصوص تشكيل مي دهند.

 

دو نوع آموزش براي كودكان تربيت پذير در نظر گرفته مي شود:

1) آموزش برنامه اي: روشي است كه مطالب و قسمتهاي مختلف برنامه از ساده به مشكل با نظم و ترتيب معيني تعيين شده اند كه گام به گام اجرا مي شود .

 

2) آموزش آزاد و بدون درجه: در اين روش براي آموزش از نظر زماني حدي وجود ندارد و كودک هر درسي را ياد گرفت به درس بعدي مي پردازد. در اين روش، يادگيري به نحو مطلوب تري انجام مي پذيرد.

 

نویسنده این مطلب :

فرزند پرتال

به اشتراک بگذارید :

دیدگاه شما