می 10
بازدید : 1357
نظرات : بدون دیدگاه
مهرورزی و محبت اجتماعی

اساس و قوام زندگی اجتماعی، مبتنی بر نوع دوستی، محبّت به یکدیگر، عشق علاقه و احترام است و رحم و شفقت و دلسوزی نسبت به دیگران، در فطرت پاک انسان ها، به ودیعه نهاده شده است. در اسلام تأکید زیادی بر محبّت و دوستی شده و به عنوان رکن مهم و اصلی ایمان مطرح گردیده […]

اساس و قوام زندگی اجتماعی، مبتنی بر نوع دوستی، محبّت به یکدیگر، عشق علاقه و احترام است و رحم و شفقت و دلسوزی نسبت به دیگران، در فطرت پاک انسان ها، به ودیعه نهاده شده است. در اسلام تأکید زیادی بر محبّت و دوستی شده و به عنوان رکن مهم و اصلی ایمان مطرح گردیده است.

 

چنان که از امام صادق(ع) نقل شده است: «آیا ایمان، جزء دوستی و دشمنی در راه خدا است؟» درواقع صلاح و سامان اجتماع، در سایه الفت، انس و محبّت بین افراد آن حاصل می شود و جامعه وقتی سعادتمند است که هرچه بیشتر بین افراد آن موَدّت و الفت برقرار باشد. سامان یابی و رشد جامعه مبتنی بر این امر است و ارسال رسولان و انزال کتاب های آسمانی هم برای این هدف بوده است… .
کارسازترین شیوه در تربیت و راهنمایی دیگران، محبّت و شفقت است. بزرگترین معجزه یک مربّی و ارشادگر، در مهربانی و نیک دلی او نهفته است. پایه و اساس تربیت دینی و پرورش اخلاقی انسان ها، دوستی با مردم و ابراز عشق و علاقه به آنان است. به یقین می توان گفت: تعلیم و تربیتی که از روی مهرورزی و دلسوزی باشد، بهترین و ماندنی ترین آثار را برجای خواهد گذاشت.

 

بر این اساس، امام سجّاد(ع) می فرماید: «حقّ کسی که از تو نصیحت می خواهد، این است که او را تا حدّ توانایی است، نصیحت کنی و با او مدارا کرده و مهربان باشی».
در این رویکرد «تربیت» فراتر از یک وظیفه و حتّی دلسوزی است و نشأت گرفته از روح مهرورز و انسان دوست مربّی و مبلّغ دین است. عشق به خوبی ها و عشق به سعادت و نیک فرجامی انسان ها، او را به اصلاح و تربیت آنان وامی دارد و از روی شفقت و محبّت، راهنمایی و پرورش روحی آن ها را برعهده می گیرد.
خواجه نصیرالدّین طوسی می گوید:
«محبّت اخیار، چون از انتظار منفعت و لذّت حادث نشده باشد، بلکه موجب آن، مناسبت جوهر بود و مقصد ایشان، خیر محض و التماس فضیلت باشد؛ از شائبه مخالفت و منازعت منزّه ماند و نصیحت یکدیگر و عدالت… به تبعیّت حاصل آید».

 

«تربیت مهدوی»، تربیت مهرورزانه و مشفقانه است و از روی محّبت و دوستی انسان ها صورت می گیرد و صلاح واقعی و رستگاری دائمی آنها را طالب است. نه پای سود و منفعت شخصی درمیان است و نه کینه و عداویت؛ هرچه هست عدالت است و معنویّت. به همین جهت، مردم با مشاهده لطف و مهر امام زمان(عج)، عاشق او می شوند و به او پناه می برند و در دامن پرعطوفت و رحمت او، آرامش می گیرند.

 

جالب اینکه در بعضی از کتب اخلاقی آمده است: از علل و اسباب برقراری نظام آفرینش و استواری امور مردم، یکی محبّت است و دیگری عدالت. خداوند می فرماید: «به تحقیق آنان که ایمان آوردند و عمل شایسته انجام دادند؛ خداوند بخشنده، برای آنان محبّتی [در نزد دیگران] قرار می دهد»؛ یعنی، خداوند چنین افرادی را محبوب قلوب دیگران قرار می دهد… و این بیانگر این نکته است که با دوستی و محبّت، بهتر می توان باورهای اخلاقی و افکار دینی را بین مردم رواج داد. حتّی بیشتر از خشونت و تندخویی؛ زیرا خشونت موجب تنفّر است، ولی محبّت، الفت آور می باشد. درهرحال، تعلیم و تربیت در جامعه مهدوی، درصورتی مؤثر و کارساز خواهد بود که، محبّت و شفقت سرلوحه برنامه های آن قرار گیرد و رابطه ای مهرورزانه و عاطفی بین مربّی و تربیت شونده برقرار شود.

 

امام خمینی(ره) می گوید:
«اسلام انسان را مُحبّ آدم، بار می آورد. به آدم عوفت می دهد. آنجایی هم که اسلام جنگ کرده و اشخاص فاسد را ازبین برده، برای عطوفت به جامعه بوده است؛ آنها مفسد بودند». و «با هیچ چیز مثل بسط رحمت و رأفت و طرح دوستی و مودّت نمی توان دل مردم را بدست آورد، و آنها را از سرکشی و طغیان بازداشت. و لهذا، انبیای عظام مظاهر رحمت حق هستند.

 

چنانچه خدای تعالی معرفی رسول اکرم(ص) را فرموده در آخر سوره توبه- که خود سوره غضب است- به این نحو:
«لقد جاءکم رسولٌ من أنفسکم عزیزٌ علیه ما عنتُّم حریصٌ علیکم بالمؤمنین رؤوفٌ رَّحیمٌ»، (به یقین ، رسولی از خود شما بسویتان آمد که رنجهای شما بر او سخت است و اصرار بر هدایت شما دارد و نسبت به مؤمنان ، رئوف و مهربان است!). و در شدّت شفقت و رأفت آن بزرگوار، بر همه عائله بشری بس است، آیه سوم سوره شعراء که می فرماید: «لعلَّک باخعٌ نَّفسک ألَّا یکونوا مؤمنین»، (گویی می خواهی جان خود را از شدّت اندوه از دست دهی بخاطر اینکه آنها ایمان نمی آورند!)
و در آیه ششم سوره کهف که می فرماید: «فعلَّک باخعٌ نَّفسک علی آثارهم إن لَّم یؤمنوا بهذا الحدیث أسفًا». (گویی می خواهی بخاطر اعمال آنان ، خود را از غم و اندوه هلاک کنی اگر به این گفتار ایمان نیاورند!)

نویسنده این مطلب :

فرزند پرتال

به اشتراک بگذارید :

دیدگاه شما