می 11
نویسنده : سید مهدی موسوی
بازدید : 1508
عکس : مهدی خداداد _ کوله بار
نظرات : بدون دیدگاه
تربیت حماسی، تربیتی دینی‌

حـماسه نـسبت تنگاتنگ و درهم تنیده‌ای با تربیت دارد؛ چرا که هم حماسه‌ها محصول شخصیت‌های تربیت شده‌اند‌ و ‌‌هم‌ حماسه‌ها و شخصیت‌های حماسی نقش بسیاری در الگو شدن برای نوجوانان و جوانان دارند. بنابراین‌ از‌ این‌ نسبت می‌توان الگـویی کـارآمد و مؤثر در تربیت ارائه کرد.   تربیتی که معطوف به حماسه‌سازی و حماسه‌پروری‌ است. […]

حـماسه نـسبت تنگاتنگ و درهم تنیده‌ای با تربیت دارد؛ چرا که هم حماسه‌ها محصول شخصیت‌های تربیت شده‌اند‌ و ‌‌هم‌ حماسه‌ها و شخصیت‌های حماسی نقش بسیاری در الگو شدن برای نوجوانان و جوانان دارند. بنابراین‌ از‌ این‌ نسبت می‌توان الگـویی کـارآمد و مؤثر در تربیت ارائه کرد.

 

تربیتی که معطوف به حماسه‌سازی و حماسه‌پروری‌ است. هدفِ تربیت معطوف به حماسه، رشد هویت دانش‌آموزان و متربیانی است که بتوانند‌ با تکیه بر عناصر‌ و شاخصه‌های‌ حماسه هـمچون حـق‌شناسی، حق‌طلبی، عدالت‌خواهی و ظلم‌ستیزی، با نابرابری‌ها، ناملایمات و زیاده‌خواهی‌ها مبارزه کنند و در مقابل، فضایل و ارزش‌های الهی و انسانی را در سطح جامعه گسترش دهند. به طور خلاصه تربیت حماسی تربیتی است‌ که قدرت شناخت حـق، امـید بـه تحقق آن و شجاعت اقدامِ بر اسـاس آن را در مـتربی ایـجاد کند.

 

بر این اساس، تربیت حماسی با تربیت لیبرالی تفاوتی بنیادین دارد؛ نظریه‌ای که‌ فردیت‌ و نفع شخصی را ترویج می‌کند و نهایتاً به دنـبال کـردن نـفع شخصی و به استثمار دیگران و محیط می‌انجامد.

 

هـمچنین تـربیت حماسی، از نوع تربیت‌های بنیادگرایانۀ متصلب و سلفی متحجر برای‌ بازگشت‌ به گذشته و تصلب به ظاهر شریعت نیست. لذا هدف، تربیت یـک چـریک جـنگی نیست که بر اساس اغراض شخصی و هوای نفس یا تـعصبات فرقه‌ای و مذهبی اقدام‌کند، بلکه هدف تربیت‌ فردی‌ است که علاوه بر داشتن ویژگی دلاوری و شجاعت، تمام فضایل الهی و انـسانی را داشـته بـاشد و بر اساس هوای نفس و تعصبات متحجرانه کاری انجام ندهد.

 

چنان‌که‌ گفته‌ شد، حماسه بر فطرت الهی‌ انسان‌ و بر‌ فضایل فطری استوار است که بـه نـحو تـام و تمام در دین الهی تبیین شده است. برای مثال، در نهج‌البلاغه آمده است‌ کـه‌ گـروهی‌ از امـیرالمؤمنین (ع) خواستند دربارۀ ایمان برای آن‌ها صحبت‌ کند‌. ایشان در پاسخ فرمود: «الْإِیمَانُ عَلَی أَرْبَعِ دَعـَائِمَ: عـَلَی الصـَّبْرِ وَ الْیَقِینِ وَ الْعَدْلِ وَ الْجِهَادِ» (شریف رضی، 1387‌: حکمت‌ 31‌) ایمان روی چهار پایه استوار است: صبر، یقین، عـدالت و جـهاد‌.

 

این چهار پایۀ ایمان، به طور کامل در حماسه نهفته است، به‌ویژه عنصر چـهارم کـه قـرابت بسیار زیادی‌ با‌ تربیت‌ حماسی دارد. «جهاد» از جمله کلید واژه‌هایی است که در قرآن کریم‌ و سیرۀ‌ اسـلامی و روایـات اهل‌بیت (ع) بسیار استفاده شده است. اساساً از نظر قرآن کریم مؤمن، تنها زمانی کـه‌ بـه‌ وصـف‌ جهاد موصوف گردد پسندیدۀ پروردگار می‌شود. قرآن کریم مؤمنان را به مؤمن‌ قائد‌ و مؤمن‌ مجاهد تـقسیم مـی‌کند و از بین این دو، خدای متعال مؤمن مجاهد را می‌پسندد (نساء‌: 95‌).

 

از‌ این‌رو هرچه ایمان ریـشۀ قـوی‌تری پیـدا می‌کند، به همان نسبت عنصر جهاد و روحیۀ جهادی‌ در‌ مؤمن شکل می‌گیرد. مؤمن مجاهد به طـور عـام کـسی است که با انتخاب‌ آرمان‌ و مقصد‌ بلند و به برکت آن تعلق و عِرق قـلبی کـه برای او فراهم شده، برای دینش‌ و آرمانش‌ سرمایه‌گذاری می‌کند. به هر حال، آن‌چه از قرآن کریم استفاده مـی‌شود ایـن است‌ که‌ جهاد‌ معنایی وسیع و فراگیر دارد که عمدۀ آن هم تلاش مؤمنانه در مـسیر تـحقق آرمان‌های انقلابی‌ و توحیدی‌ است. باید گفت الگـوی تـربیت حـماسی هم یک الگوی مجاهد‌پرور به همین‌ مـعنای‌ دیـنی‌ است. بنابراین تربیت حماسی یعنی همان تربیت دینی ناب و معتدل، با برجسته‌سازی عـنصر حـماسه و فتوت‌، متناسب‌ با‌ نیازهای زمـان.

 

امام صـادق (ع) دربـارۀ روحـیۀ حماسی مؤمن می‌فرماید‌: «إِنَّ‌ الْمُؤْمِنَ أَشـَدُّ مـِنْ زُبَرِ الْحَدِیدِ إِنَّ زُبَرَ الْحَدِیدِ إِذَا دَخَلَ النَّارَ تَغَیَّرَ وَ إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَوْ‌ قُتِلَ‌ ثـُمَّ نـُشِرَ ثُمَّ قُتِلَ لَمْ یَتَغَیَّرْ قَلْبُهُ؛»(قـمی، 1428: ج1، 147) «همانا مؤمن‌ سخت‌تر‌ از پاره های آهـن است؛ چرا که پارۀ آهن‌ آن‌گاه‌ کـه‌ داخـل آتش شود، تغییر می‌کند؛ ولی مؤمن‌ اگر‌ کشته شود، آن‌گاه زنده شود و دوباره کـشته شـود، قلبش تغییری نمی‌کند.»

نویسنده این مطلب :

فرزند پرتال

به اشتراک بگذارید :

دیدگاه شما