هرگز، حتی آن زمانی کـه کـودکان از یـادآوری گناهانشان به وحشت میافتادند، شیطنت و آزارجویی جزء گناهان بزرگ و نابخشودنی به حساب نمیآمد. امروز هـم احیانا این صفت را از جملهء معایب کودک به شمار میآورند. ولی قبل از هرگونه بحثی در ایـن باره بهتر است قـبول کـنیم که هر ایرادی که به فرزندانمان میگیریم،بیشتر […]
هرگز، حتی آن زمانی کـه کـودکان از یـادآوری گناهانشان به وحشت میافتادند، شیطنت و آزارجویی جزء گناهان بزرگ و نابخشودنی به حساب نمیآمد. امروز هـم احیانا این صفت را از جملهء معایب کودک به شمار میآورند. ولی قبل از هرگونه بحثی در ایـن باره بهتر است قـبول کـنیم که هر ایرادی که به فرزندانمان میگیریم،بیشتر اوقات یا تقلید و نشانی از رفتار خود ماست یا نتیجۀ اشتباهی است که ناخواسته و ندانسته در تربیت فرزندانمان از ما سر زده است.
کودکی که بزرگترها را اذیـت میکند
در خانوادههایی که تعداد فرزندان زیاد است،محیط برای اذیت کردن مساعدتر است. خواهر و برادر بزرگ به بازی مشغولند، بازیی که دانستنش به هوش و تجربه نیاز دارد و به همین دلیل برادر کـوچکتر را بـدون ملاظه از بازی بیرون کردهاند. برادر کوچک، با وجود رانده شدن، از آنجا دور نشده است و دوروبر میز و محل بازی میچرخد. با شیطنتی آمیخته با حسادت به بازی دیگران نگاه میکند و سعی دارد کـه نـیت ها و نقشههای بازیکنان را برملا کند و به این ترتیب بازی را به هم بزند. هریک از رفتارها و دخالتهای او با اعتراض و شکایت بازیکنندهها روبهرو میشود و این کار تا حدی اورا دگرم و راضی میکند. وقتی کـه چـند پشت دستی دریافت کرد و احیانا بازیکنندهها با لحنی شکایتآمیز گفتند: «این جوری که نمیشود بازی کرد. این نمیگذارد بازی کنیم.» احساس میکند که دیگر موفقیت او حتمی و مطمئن شده اسـت، ایـن درسـت چیزی است که او میخـواست: اذیـت کـردن بزرگترهایی که او را به بازی نگرفتند.
خواهر بزرگ پیراهن تازهای را جلو آیینه امتحان میکند. برادر کوچک حرکات خواهر را به صورت مضحکی بـه مـسخره مـیگیرد. شوخی تلقی کند، عصبانی میشود و اعتراض میکند. ایـن واکـنش برای برادر کوچک تشویقکننده است. سرانجام حوصلۀ خواهر بزرگ سر میرود، زبان به اعتراض می گشاید و از پدر و مادر کمک مـیطلبد. بـرادر کـوچک خواهر را سرزنش میکند، و او را «فضولباشی» خطاب میکنند.
برای برادر بزرگ دوچـرخهای میخرند و برادر کوچک حق استفاده از آن را ندارد. اگر تصادفا برادر بزرگ با دوچرخهاش زمین بخورد و پایش آسیب ببیند، وقـتی کـه لنـگلنگان راه میرود، برادر کوچک راه رفتنش را به مسخره میگیرد و حرکات او را از روی شـیطنت تـقلید میکند. در چنین مواردی پدر و مادر او را سرزنش میکنند و میگویند: «خجالت نمیکشی؟ آدم با برادرش اینطور رفتار نمیکند!»
کـلمۀ «بدجنس» در مورد کودکانی که دیگران را اذیت میکنند کلمۀ نادرستی است. زیرا کار آن ها ابـدا از روی بیرحمی و بدجنسی نیست. این کودکان به هیچ وجه قصد ندارند که به کسی آزار بـرسانند یـا مـوجب ناراحتی او بشوند. تنها قصدشان این است که توجه دیگران را جلب کنند و آن ها را از وضعی کـه دارنـد خارج کنند و پایین بیاورند. زنی در شرح خاطرات کودکیش چنین نوشته بود: برادر کـوچکم نـان قـندی مرا، که به شکل آدمکی درست شده بود، تصاحب کرد و آن را به عنوان عروسک و بـه عـنوان فرزندش نگهداری می کرد. در اطراف من میگشت و برای نان قندی لالایی میخواند. یـکباره سـر آدمـک را گاز گرفت و خورد. من ناله و گریه را سر دادم و او را از این غصۀ غیر منتظر چنان دلواپس و پشیمان شد کـه دلم بـه حالش سوخت و مجبور شدم او را تسلی دهم. پیداست که برادر کوچک ابتدا نـمیخواست خـواهر را بـیازارد و رنج دهد، بلکه تنها میخواست با او سرگرم شود و توجه او را جلب کند. به همین دلیل اسـت کـه وقـتی که کودکان به صورتی از کاری که کردهاند پشیمان میشوند برای تبرئه خـود مـیگویند:«من نمیخواستم تو را اذیت کنم، فقط میخواستم بخندیم.»
جبران ضعف
همۀ این موارد، به صورتی، حـمله بـه بزرگترها و قوی ترهاست. به عبارت دیگر میتوان گفت که در همۀ این موارد کـودک مـیخواهد ضعف و حقارتی را که بر او تحمیل شده اسـت بـه صـورتی جبران کند. کودکان، چون نمیتوانند در امتیازات مـخصوص بـزرگترها شرکت جویند، با این امتیازات به مبارزه برمیخیزند و فعالیت بزرگترها رابا سربهسر گـذاشتن و اذیـت کردن آن ها و برهم زدن نقشههایشان بـه مـخاطره میاندازند.
بـزرگترها کـوچکترها را اذیـت میکنند
گاهی اتفاق میافتد که کـوچکترها و ضـعیف ترها مورد آزار و اذیت قرار میگیرند. کودکی را میبینیم که با آزار دادن حیوان خانگی خود را سـرگرم مـیکند، لقمهای به طرف سگ خانه مـیبرد و چون سگ به لقـمه نـزدیک شد آن را در دهان میگذارد.دم گـربه را میکشد، بدون او را با آب خیس میکند، با سیم نوک تیزی را به پشت او میکشد و از فـرار نـاگهانی گربه لذت میبرد. رفتار این کـودک در مـورد خـواهر و برادر کوچکترش در هـمین حـدود است. آهسته از پشت سـر بـه آن ها نزدیک میشود تا با صدا کردن ناگهانی آن ها را بترساند، یا چشم های آن ها را از عـقب بـا دست بگیرد یا پشت در پنهان مـیشود و بـا ادا و شکلک هـمچون دیـوی جـلو آن ها سبز میشود. هـمۀ این رفتارها به این جهت انجام می گیرد که موجودی این رفتارها را تحمل کند و تـحت تـأثیر قرار گیرد و برتری او ثابت شود. اعـم از ایـنکه کـودکی بـخواهد ضـعف خود را جبران کـند یـا برتری خود را به اثبات رساند، رفتارها معمولا شبیه و نزدیک به هم است.
سنجش قدرتهای برابر
بـین پسـر بـچههایی که از حیث سن و قوه باهم برابرند، اذیـت و آزار بـه صـورت ضـربه هـای نـاگهانی طرفین نمودار میشود، یا به صورت کشتی گرفتن و به هم پیچیدن. در بین دخترها، که سلیقههایشان با پسرها متفاوت است، به جای استفاده از قدرت عضلات، از قدرت کلام و بـه اصطلاح سربهسر گذاشتن و متلک گفتن استفاده میشود.در هر صورت منظور نشان دادن قدرت خود و غلبه بر حریف است.