اعتماد به نفس و پیشرفت تحصیلی

هر‌ مـعلمی‌ شـاید ایـن تجربه را داشته باشد که وقتی برای اولین‌بار وارد کلاس می‌شود و سؤال‌هایی را‌ می‌پرسد، بعضی از دانش‌ آموزان‌ بلافاصله دسـت بلند می‌کنند و داوطلب پاسخگویی می‌شوند و پاره‌ای‌ خاموش‌ می‌نشینند و فقط با نگاه‌ و دقت‌، جـریان کلاس را دنبال‌ می‌کنند. ایـن داوطـلب‌ها همیشه هم جواب سؤال‌ها را به درستی‌ […]

هر‌ مـعلمی‌ شـاید ایـن تجربه را داشته باشد که وقتی برای اولین‌بار وارد کلاس می‌شود و سؤال‌هایی را‌ می‌پرسد، بعضی از دانش‌ آموزان‌ بلافاصله دسـت بلند می‌کنند و داوطلب پاسخگویی می‌شوند و پاره‌ای‌ خاموش‌ می‌نشینند و فقط با نگاه‌ و دقت‌، جـریان کلاس را دنبال‌ می‌کنند. ایـن داوطـلب‌ها همیشه هم جواب سؤال‌ها را به درستی‌ نمی‌دانند، ولی جرأت داوطلب شدن را دارند.

 

بعد از اولین امتحان‌ رسمی کتبی، معلم تازه پی می‌برد‌ که تعدادی از بالاترین نمره‌ها به‌ بعضی از شاگردان خاموش تعلق دارند؛ شاگردانی کـه شهامت ابراز وجود شفاهی ندارند؛ می‌ترسند جواب سؤال‌ها را غلط بدهند و آبرویشان نزد دیگران برود. در واقع‌ به‌ خود اتکا ندارند. آن‌ها پس از هر بار که جواب صحیح معلم به سؤالی را می‌شنوند، در دل افسوس‌ می‌خورند کـه چـرا داوطلب پاسخگویی نشدند؛ چون جواب صحیح‌ سؤال را می‌دانستند‌. این‌ نوع دانش‌آموزان در امتحانات شفاهی‌ عملکرد ضعیف‌تری نسبت به امتحان‌های کتبی دارند. یکی از مهم‌ترین عوامل در این نوع عملکرد دانش‌آموزان، ضعف اعتماد بـه‌ نـفس در آن‌هاست.

والدین آگاه در مورد رفتار خود نـسبت‌ بـه فـرزندانشان بـه مـطالعه می‌پردازند و به‌طور عـملی از راهـکارهای مثبت در تربیت‌ فرزندان‌ استفاده می‌کنند و بدین وسیله میزان اعتماد به نفس آن‌ها را بالا می‌برند. چنین والدیـنی:

1- در بـرخورد بـا کودکان و نوجوانان، ملایم و منطقی هستند، اجازۀ ابـراز وجـود را بـه فـرزندان خـود‌ مـی‌دهند‌ و به نظرات آن‌ها احترام‌ می‌گذارند.

 

2- در تصمیم‌گیری برای بعضی از امور خانه، آن‌ها را نیز مشارکت‌ می‌دهند، از مقایسه کردن آن‌ها با هم‌ و یا‌ با دیگران پرهیز می‌کنند، توانمندی‌های‌ آنان‌ را مـدنظر قرار می‌دهند و ضعف‌ هایشان را به رخشان‌ نمی‌کشند، در حد توانشان از آنان توقع دارند و به آن‌ها مسؤولیت‌ واگذار می‌کنند و به آن‌ها کمک‌ می‌کنند‌ که تجربه‌های موفقیت‌آمیز خود‌ را‌ روزبه‌روز بیش‌تر کنند.

 

3- بین آنان عـدالت را رعـایت می‌کنند، با آن‌ها صادقانه رفتار می‌کنند، در فعالیت‌های مجاز به آنان آزادی عمل می‌دهند، حالت طردکنندگی‌ را در رفتار با فرزندان کنار‌ می‌گذارند‌ و در اختلاف نظر با همسر، فرزندان را داور قرار نمی‌دهند (فرزندان هم پدر و هـم مـادر را دوست‌ دارند. آن‌ ها نه تنها داور خوبی نمی‌توانند باشند، بلکه در چنین‌ وضعیتی آزار‌ روحی‌ فراوان می‌بینند‌).

 

4- بیش از حد آنان را به خودشان متکی و وابسته نمی‌کنند، بـه جـای‌ نصیحت‌های دائمی، سعی می‌کنند بـا‌ عـملشان الگوی صحیحی برای‌ آنان باشند، اعتقاد به خرافات را از‌ ذهن‌ آن‌ها‌ پاک می‌کنند، تمام‌ خواسته‌های آنان را بدون قید و شرط برآورده نمی‌کنند، به آنان فرصت‌ می‌دهند کـه ارزش بـه دست آوردن و لذت استحقاق داشتن را درک‌ کنند‌.

 

5- نسبت‌ به‌ آن‌ها همدلی و همدردی نشان می‌دهند و به این طریق‌ نشان می‌دهند که نسبت به احساسات و عواطف‌ آن‌ها بی‌تفاوت‌ نیستند.

 

6- مشاجرات لفظی را در محیط خانه بـه حـداقل می‌رسانند و به‌ فرزندان‌ به‌طور عملی می‌فهمانند‌ که‌ برای هر مشکلی، راه حل‌های منطقی‌تری‌ نیز وجود دارد و با مذاکره و ایجاد جو صمیمانه بین افراد خانواده بهتر می‌توان مشکلات را حل کرد.

 

7- به تفریح افـراد خـانواده اهمیت مـی‌دهند و تحت نظارت‌ خود برنامه‌های جذاب فرهنگی تدارک می‌بینند.

 

8- از مسخره کردن فرزندان به هر صورت و در هر زمان و مـکان جدا پرهیز می‌کنند.

 

9- به استعدادهای فرزندان خود پی می‌برند و به آن‌ها کـمک مـی‌کنند تـا‌ از‌ وجود این استعدادها آگاه شوند؛ سپس وسائل شکوفایی‌ استعدادهای آنان را مهیا می‌سازند.

 

10- هرگز به کودکان خود بـرچسب ‌ ‌تـحقیرآمیز نمی‌زنند و آن‌ها را با القاب‌ محترمانه و انگیزه‌ دهنده صدا می‌کنند. تکرار چنین‌ القابی‌ موجب‌ مـی‌شود کـه فـرزندان برای این که شایسته آن القاب باشند، تفکر کنند و در آن جهت گام بردارند. والدین، به این اصـل اعتقاد دارند که افراد با اعتماد به‌ نفس‌ بالا، فرزندان والدین با اعـتماد به نفس هستند.

 

 

 

نویسنده این مطلب :

فرزند پرتال

به اشتراک بگذارید :

دیدگاه شما