ادبیات انقلاب، ادبیات بیداری

در‌ منطق موقعیت مـا «ادبـیات انـقلابی» و «ادبیات در دوره انقلاب» مثل هر مفهوم دیگری، مفاهیمی با‌ معانی بسیارند که هر گروه یا فـردی از ظن خود یار این مفاهیم‌ می‌شود.   انقلاب ایران را با توده‌ای بودن آن می‌شناسیم و با این واقعیت که به جز تعداد معدودی، تمام گروه‌ها و اقشار جامعه، از […]

در‌ منطق موقعیت مـا «ادبـیات انـقلابی» و «ادبیات در دوره انقلاب» مثل هر مفهوم دیگری، مفاهیمی با‌ معانی بسیارند که هر گروه یا فـردی از ظن خود یار این مفاهیم‌ می‌شود.

 

انقلاب ایران را با توده‌ای بودن آن می‌شناسیم و با این واقعیت که به جز تعداد معدودی، تمام گروه‌ها و اقشار جامعه، از طیف‌ های گوناگون اجتماعی، سـیاسی، طـبقاتی، جنسی و سنی‌، در‌ آن مشارکت‌ کردند. بر همین اساس، می‌بینیم که کودکان‌ و نوجوانان نیز در کنار بزرگ‌ترها، در مبارزات‌ حضور داشتند و با چشم و گوش باز، حوادث را دنبال می‌کردند و در همین حال‌،پرورشی‌ متفاوت‌‌ از بـزرگ‌تر های‌ شان مـی‌یافتند.

 

در مقاله‌ای‌ در‌ یکی‌‌ از ماهنامه‌های شورای کتاب کودک،در خرداد 1359 می‌خوانیم:

«…از آغاز جنبش انقلاب مردم ایران، کودکان و نوجوان همگام با بزرگ‌ترها حضوری‌‌ فعال‌ و پویا‌ در این حرکت داشتند و این دارای‌ اهمیت ویژه‌ای‌ اسـت‌؛ زیـرا نـسلی جست‌ و جو را می‌نمایاند شاهد در صحنه مـبارزه بـا چـشمانی‌ تیزبین، پرسشگر، تشنه فهمیدن و درک مسائلی‌ که در‌ اطرافش‌ می‌گذرد‌. او هر لحظه این تجربه‌ را با تمام وجود خود‌ حس می‌کند، با ولع تمام بـه‌ خـاطر مـی‌سپارد. از یک واقعه عینی به واقعه‌ای‌ دیگر حرکت مـی‌کند، مـی‌بیند‌، می‌پرسد‌، می‌سنجد‌ و به ارزیابی می‌نشیند».

 

و نیز نباید فراموش‌ کرد‌ کودکان و نوجوانانی را که عملا در پرداختن هزینه‌های انـقلاب سـهیم‌ شـدند. چه بسیار نوجوانانی که از‌ چهارده‌ – پانزده‌‌ سالگی و یا حتی کـم‌تر، وارد فعالیت‌های سیاسی‌ می‌شدند و یا سر از زندان‌ها‌ در‌ می‌آوردند‌. هرچند انتخاب آن‌ها از روی پختگی و آگاهی کامل نبود، نه تنها در پیشبرد انـقلاب‌ نـقش‌ داشـتند‌، بلکه از لحاظ روان‌شناختی نیز الهام‌ بخش و نیرودهنده‌ آن بودند. به عبارت دیگر، انـقلاب بـا‌ شور‌، جوانی، بنیادستیزی و ایثارگری تداعی می‌شد و این‌ مفاهیم نیز تبلور خود را در کودکان‌ و نوجوانان‌‌ می‌یافت‌. حتی اکـنون، بـعد از 27 سـال، شعارهای‌ بسیاری مبتنی بر نقش کودکان و نوجوانان، در‌ آن‌‌ برهه تاریخی به جـا مـانده اسـت.

 

اما چنین حضور فعالانه‌ای برای کودکان چگونه‌‌ ممکن‌ شد؟ به کدام‌ وسیله؟ چگونه در ارتباطی دو سویه، نیروی انقلاب، کـودکان را بـه حـرکت واداشت‌ و کودکان نیز به نوبه‌ خود‌ به تقویت جنبش انقلابی‌ دست زدند؟

 

گرچه عوامل متعددی مـمکن اسـت در فراهم آوردن‌ چنین‌ وضعیتی‌ دخیل بوده باشد، مانند جوان بودن جمعیت ایران در آن دوران و ایـن‌که‌ هـر حـرکت سیاسی‌ و اجتماعی‌ عمیق‌ و واقعی، لزوما کودکان و نوجوانان را نیز درگیر می‌کرد، در این میان، نقش‌ ادبـیات‌ نـوشته شده برای کودکان‌ و نوجوانان از اهمیت زیادی برخوردار بود. در واقع، ادبیاتی پیدا شد کـه‌ مـی‌خواست نـه تنها با زندگی واقعی کودکان و نوجوانانی که قرار بود در تحولات‌ اجتماعی‌ و سیاسی جامعه مشارکت‌ کـنند، سـازگار باشد، بلکه‌ حتی‌ انگیزه‌ حرکت در آنان ایجاد کند.

 

این ادبیات‌ جدید‌، هـم عـلت و هـم‌ معلول پیدایش یک نسل انقلابی بود و از یک‌ سو می‌کوشید‌ مفاهیمی‌ را برسازد که کودکان و نوجوانان‌ را‌ بـه مـشارکت‌ در‌ جـنبش‌های‌ اجتماعی‌ و سیاسی و پیروی از آرمان‌های آزادی‌خواهانه‌‌ انقلابی‌ وادارد و از سوی دیگر، آن مشارکت و آرمان‌خواهی را انعکاس دهـد و هـرچه بیش‌تر‌ در‌ اعماق زندگی کودکان توده‌ها نفوذ کند‌. این‌ ادبیات عرصه‌ای بود‌ که‌ در آن، کل دستگاه‌ انقلاب‌ بـرای‌ کـودکان عمل می‌کرد و در قبال‌ آنان همان نقشی را داشت که ادبیات بزرگسالان‌‌ در‌ قبال بـزرگسالان.

 

واضـح است که‌ تمام‌ آثار‌ این نحله کـه‌ بـا‌ عـناوینی‌ چون افشاگرانه، روشنگرانه‌، سیاسی‌، بنیادستیز و… نامیده مـی‌شوند، از اهـمیت یکسان برخوردار نبودند. در واقع، این ایراد به بیش‌تر‌ نویسندگان‌ وارد بود که به مـخاطبان و ارزش ادبی‌ آثار خود‌ بهای‌‌ کـافی‌ نـمی‌دادند و به کـودکان، بـه‌عنوان‌ ابـزاری‌ برای دنبال کردن جاه‌ طلبی‌های سیاسی خـود نـگریستند. این نویسندگان هم‌چنین، به سبب‌ مبالغه یا‌ سطحی‌نگری‌ در انعکاس واقعیات و بی‌توجهی بـه پیـچیدگی‌های‌ زندگی‌ شخصیت‌های‌‌ داستان‌های‌شان‌، سرزنش‌ می‌شدند. بـا این‌ حال‌، نویسندگان مـعدودی مـی‌توان یافت که از این‌ انتقادها مـبرا بـودند و با آثر پربار خود، دورانی‌ بی‌نظیر‌ در‌ تاریخ‌ ادبیات کودکان ایران به وجود آوردنـد. آثـار‌ اغلب‌ آن‌ها‌ با‌ استقبال‌ چـشمگیر‌ خـوانندگان نـیز مواجه می‌شد.

 

عنوان «ادبیات انقلاب» که برای این بررسی‌ انتخاب شده، با تلقی‌های رایـج‌تری که طی بیش‌ از دو و نیم دهه‌ اخیر‌ از «ادبیات انقلابی» شده‌ است، تـفاوت دارد. پس از انـقلاب، ایـن عنوان‌ به ادبیاتی داده شد که عمدتا در جهت تحکیم‌ ارزش‌های محدودی گام برمی‌داشت و نه طیف‌ متنوعی از‌ ادبیات‌ کـه ‌ ‌بـه نحوی در انگیزش‌ خوانندگان در حرکت‌های منجر به انقلاب دخیل‌ بود. ویژگی جالب این دوره آن اسـت کـه هـنوز مرزهای سیاسی که حاصلش جدا کردن «ادبیات‌ انقلابی‌» از‌ اسلاف‌ خود بود، به وضوح و خشونت‌‌ کـشیده‌ نشده‌ بود. نویسندگان گروه‌های مختلف‌ درگیر در مبارزه انقلابی، از سنت‌های مشابهی در ادبیات کودکان پیـروی می‌کردند و از یکدیگر تأثیر مـی‌پذیرفتند؛ هـرچند‌ به‌ خصوص‌ از سال‌های‌ نزدیک به انقلاب، چنان‌که خواهد آمد‌، اختلافاتی‌‌ در انتخاب موضوعات و شخصیت‌ها و فضاهای‌ داستانی، به خصوص میان دو دسته نویسندگان‌ با گرایش‌های چپ سوسیالیستی و نویسندگان‌ مذهبی، به‌ چشم‌ می‌خورد‌.

 

جا دارد کـه تصویری از موقعیت ادبیات‌ روشنگرانه کودکان و نوجوانان‌ در دوره مبارزات‌ انقلابی،داده شود. آشکار است که قصد تمام‌ نویسندگان «بیدار کردن» کودکان توده، نسبت‌ به‌ محرومیت‌شان‌ و دلایل‌ آن محرومیت‌ها نبود. در میان کتاب‌های منتشر شده برای کـودکان و نـوجوانان‌ ایرانی‌ در این دوره،به قصه‌های عامیانه‌ و افسانه‌های ملل، یا کتاب‌هایی عمدتا ملهم‌ از ادبیات غربی برمی‌خوریم‌.

 

به‌ علاوه‌، بخش‌ عظیمی از کتاب‌های کودکان و نوجوانان را آثار ترجمه، به خصوص از‌ نویسندگان‌ غربی‌ تشکیل‌ می‌داد. چـنان‌که در مـجموع، یکی از بزرگ‌ترین‌ انتقادها به ادبیات کودکان، وابستگی شدید‌ آن‌ به‌‌ ترجمه بود. پیش از سال 1345،تقریبا 90 درصد کتاب‌های کودکان ترجمه بود. از‌ سال‌ 1345 به‌ بعد، با نزدیک شدن انقلاب، درصد کـتاب‌ های‌ تـرجمه به تدریج رو‌ به‌ کاهش‌ گذاشت و تنها در سال 1356 بود که ادبیات تألیفی، بر ادبیات ترجمه‌ پیشی گرفت‌ و توانست‌ جایگاه قابل اعتنایی برای‌ خود کسب کند.

 

نویسنده این مطلب :

فرزند پرتال

به اشتراک بگذارید :

دیدگاه شما