علت تأکید بر تربیت روحانی

تربیت، امری است همه جانبه و مستلزم یکپارچه نگری به انسان. از این رو در کنار تربیت جسمانی، فکری، آموزشی و… تربیت معنوی هم جز مهم و انکار ناپذیر مسولیت تربیتی خانواده هاست. انسان مجموعه ای است از بدن، روان و روح. از این رو نیاز دارد که تمام جنبه های حیات او مد نظر […]

تربیت، امری است همه جانبه و مستلزم یکپارچه نگری به انسان. از این رو در کنار تربیت جسمانی، فکری، آموزشی و… تربیت معنوی هم جز مهم و انکار ناپذیر مسولیت تربیتی خانواده هاست. انسان مجموعه ای است از بدن، روان و روح. از این رو نیاز دارد که تمام جنبه های حیات او مد نظر قرار گیرند. در واقع وقتی از انسان به عنوان موجودی یکپارچه، با تمام خصوصیات مختلفش صحبت می شود. لازم است علاوه بر جنبه های زیستی او، جنبه های اجتماعی، روحی، روانی و معنویش هم مد نظر قرار گیرد. درباره انسان باید دیدگاهی کل نگر داشته باشیم. در این صورت میتوان بین سه جز (بدن، روان و روح) تعادل برقرار کرد.

 

تربیت هم، امری است همه جانبه و مستلزم یکپارچه نگری به انسان. از این رو در کنار تربیت جسمانی، فکری، آموزشی و… تربیت معنوی هم جز مهم و انکار ناپذیر مسولیت تربیتی خانواده ها است. معنویت یکی از عوامل پیشگیری از آسیب های روحی، اجتماعی و حتی جسمی است.
معنویت منبع بزرگی برای آرامش فرد است. آرامش آن هدف اصلی و خوشبختی ناشناخته ای است که همه به دنبال آن هستند. پاسخ بسیاری از سردرگمی ها، ابهامات و سوالات بشر است. یکی از سر چشمه های این آب حیات، باور ها و اعتقادات معنوی است.

والدین به اندازه قابلیت ها و شایستگی های خود می‌توانند محصول با ارزشی از جهات مختلف، بخصوص رشد دینی وتربیت اعتقادی به یادگار بگذارد. در این راه هرگز نباید فرزندان را از قهر، عذاب و خشم خدا ترساند. همواره باید سعی شود از دریچه مهربانی و بخشندگی خدا با فرزندان صحبت کرد.

 

  • چرا در اسلام این همه در باب فرزند و تأدیب و پرورش او از نظر روحانی سفارش شده است؟

به این علت که انسان وقتی از این نشئه به نشئه دیگر کوچ می کند، روابط اعتباری که داشته، منقطع و تمام می شود. مثل رابطه با مال که رابطه ای اعتباری است و قطع می شود؛ اما در میان روابطی که انسان با سایرین داشته، قوی ترین رابطه مربوط به قوی ترین پیوند است که آن عبارت از پیوند انسان با فرزند می باشد. فرزند دنبال وجودی پدر و مادر در این نشئه است؛ کانه مرتب، نازل وجود پدر و مادر در اینجاست. این طور نیست که این رابطه و پیوند از این نشئه به طور کلی منقطع شود.

 

آیا این رابطه که هم شرع و هم عقل اینقدر روی آن تکیه می کنند، جسمانی است؟ نه! فقط جسمانی نیست؛ این به اعتبار آن رابطه روحانی است. به این معنا که به هر مقدار از نظر تربیتی روی او اثر گذاشته باشد، محصول عمل اوست. لذا نسبت به مربیان انسان این طور است که وقتی مربی به آن عالم منتقل شد از مربیانش بهره می گیرد. حتی در باب سنن در معارفمان داریم که اگر کسی سنت حسنه ای را پایه گذاری کند نتیجه اش را می برد و اگر کسی سنت سیئه ای را بنا نهد، وبال آن را می برد.

 

  • سکینه(س)، تربیت شده امام حسین(ع)

«حرکت امام حسین(ع) صحیفه ای از دروس بود به ابناء بشر در روابط گوناگون. شما نگاه کنید امام حسین(ع) دختر تربیت کرد بنام حضرت سکینه! چند نمونه بیاورم که این دختر در صحنه عاشورا چه چیزهایی می گوید؟ این درس نیست به ابناء بشر؟ سخت ترین لحظات چه موقعی بود؟ آن وقت که حضرت زینب(س)، عصر روز عاشورا آمد سراغ بدن امام حسین(ع) و حضرت سکینه(س) هم با او بود. آنجا اول از عمه اش سؤال کرد که این بدن کیست؟ گفت این بدن پدر تو است. تا گفت بدن پدر تو است، اولین جمله چه بود؟! «یا أبتاه أنظر الی رؤوسنا المکشوفه»؛ عرض کرد که ای پدر به سرهای برهنه ما نگاه کن!! عجب تربیتی! بعد می گوید «عمتی المضروبه»… سخت ترین لحظات را می گویم.

 

سهل صاعدی می گوید وقتی آمدم در شام، دیدم نیزه دارها آمدند و این کسانی را که سوار بر مرکب کرده اند دیدم. چشمم افتاد به اولین مرکبی که آمد، رفتم جلو و سلام کردم؛ پرسیدم شما که هستید؟ گفت: «أنا سکینه بنت الحسین». می گوید از او سؤال کردم: «ألک حاجه الی؟» کاری از دست من ساخته است برای تو بکنم؟ چه می گوید؟ «قالت یا سعد قل لصاحب هذا الرأس أن یقدم الرأس أمامنا حتی یشتغل الناس بالنظر الیه و لا ینظروا الی حرم رسول الله» می گوید برو به این نیزه دار بگو این سر را از میان ما بیرون ببرد تا مردم مشغول نگاه کردن به آن شوند و به چهره حرم رسول خدا نگاه نکنند. این را می گویند تربیت!»

«آیت الله شیخ مجتبی تهرانی»

 

در معارف ما این نکته حائز اهمیت است که چه جور فرزند را هم از نظر عملی بار بیاور و هم از نظر اعتقادی. والدین باید از نظر اعتقادی مراقب او باشند که چه در مغز او می کنند؛ غیرت داشته باش. این ها غیرت پدر و مادر را می رساند که فرزندشان، فرزندی انسانی الهی بشود.

 

علی(ع) فرمود: «از دانش ما به كودكان خود چيزى بياموزيد كه خداوند به واسطه آن سودشان بخشد ؛ [فرقه ]مرجئه با آراى خود بر آنان چيره نشوند.» امام صادق (ع): «نوجوانان خود را، پيش از آن كه [فرقه ] مرجئه به سراغشان روند، حديث بياموزيد.» مضمون این دو روایت به این معنا است که بچه هایتان را از نظر افکار، از علم ما بیاموزید؛ با علوم ما هماهنگ کنید، قبل از آنکه دست اجانب بیاید و بخواهد این ها را برباید.

مرجئه چه کسانی بودند؟ یک گروهی بودند که مسلمان هم بودند؛ جزء کفار نبودند؛ اما افکارشان این بود که می گفتند؛ اگر ایمان باشد دیگر معصیت مضر نیست. این چه مؤمنی است که همه جور جنایت بکند و هیچ ضرری به او نزند؟! این خیلی عجیب است! داشتند این افکار را نشر می دادند و جامعه را به فساد می کشاندند. این مرجئه در هر عصری هست فقط بی نام و نشان است؛ مثل اینکه الان می گویند دلت را پاک کن، صاف کن، بقیه سهل است. به تعبیری اباحه گری را ترویج می کردند. مواظب باشید این ها را در مغز این بچه ها نکنند.

 

باید مراقب بود که در مغز او چه می گذرد. نگذار خرافه بیاید جای حقیقت را در ذهن این بچه ها بگیرد؛ نگذار جهالت بیاید جای عقلانیت را بگیرد؛ نگذار فریبکاری بیاید جای واقعیت را بگیرد؛ نگذار شعار بیاید جای شعور را بگیرد که نتوانی هیچ جور کنترلش کنی. بعد هم در سرت بزنی هیچ فایده نداشته باشد. این همه به ما سفارش کرده اند. تعقل، حقیقت، واقعیت، شعور و… حواست را جمع کن؛ هم از نظر افکارش که چه دارند به او تزریق می کنند، هم از نظر اعمالش، یک وقت او را به اباحه گری سوق ندهند. غیرت پدر و مادر این را اقتضا می کند، که فرزند را انسانی و الهی تربیت کنند. می گویم انسانی، چون حتی یک سنخ از این امور نه تنها انسانی نیست بلکه حیوانی است؛ از انسانیت هم به دور است

نویسنده این مطلب :

فرزند پرتال

به اشتراک بگذارید :

دیدگاه شما