بد رفتاری یا مرحله ای از رشد!؟

کودکان، میل طبیعی بـه‌ رشـد‌ آگاهی‌ اجتماعی دارند. زمانی‌ که با آن ها همانند بزرگسالان با احترام رفتار شود و در مقابل‌ بزرگسالانی‌ قـرار گیرند که با یکدیگر با احترام رفتار می‌کنند، کودکان به‌طور طبیعی توانایی‌ هـمدردی، توجه و رفتار محترمانه‌ را‌ در خود رشد می‌دهند. کاملا امکان‌پذیر است که بدون خجالت دادن کودکان، مرزهای […]

کودکان، میل طبیعی بـه‌ رشـد‌ آگاهی‌ اجتماعی دارند. زمانی‌ که با آن ها همانند بزرگسالان با احترام رفتار شود و در مقابل‌ بزرگسالانی‌ قـرار گیرند که با یکدیگر با احترام رفتار می‌کنند، کودکان به‌طور طبیعی توانایی‌ هـمدردی، توجه و رفتار محترمانه‌ را‌ در خود رشد می‌دهند. کاملا امکان‌پذیر است که بدون خجالت دادن کودکان، مرزهای قوی برای آن ها تعیین کرد با وجود این، این کار نیازمند تغییر نگرش اساسی است و اینکه بازنگری کنیم که‌‌ چه‌چیزی موجب رفتار فـرزندمان می‌شود.

برخی مواقع آنچه که ما آن را «بد رفتاری» می‌نامیم تنها تلاش کودک برای برآورده کردن برخی نیازها به شیوه‌ای‌ است که او‌ می‌شناسد‌ و یا تلاشی است برای تسلط یـافتن‌ بـر یک مهارت. هرچه که والدین بیشتر بتوانند این واقعیت‌ را بپذیرند آن ها کمتر تلاش خواهند کرد تا برای رشد کودک‌ خود ابراز خجالت‌ استفاده‌ کنند.

 

برای مثال، خودخواه بودن، حالت تـملک داشـتن و کنجکاو بودن کودکان نوپا امری عادی است. برای یک کودک دوساله‌ عادی است که نتواند برای چیزی‌که می‌خواهد منتظر بماند چون‌ آنها‌ معنای زمان را به شیوه بزرگسالان درک نمی‌کنند. بـرای کـودک سه ساله عادی است که برخی مواقع نافرمان‌ یا خصومت‌طلب باشد. اگر ما به جای آموزش به خجالت‌ متوسل‌ شویم‌، فرآیند‌ یادگیری باارزش و متناسب با سن‌‌ را‌ متوقف‌ می‌کنیم و فـرصت خـود را بـرای یادگیری نیازهای‌ کودک از بین می‌بریم.

 

کـودک سـه ساله‌ای که بعد از اینکه بارها به او‌ گفته‌ می‌شود‌ از جمع کردن اسباب‌بازی‌های خود امتناع می‌کند، ممکن‌‌ است‌ که تلاش می‌کند تا هـویت مـستقلی را بـرای خود به وجود آورد. این کار شامل یادگیری بـرای تـمرین زورمندی‌ خود‌ است‌. کودکان نوپا ممکن است خشمگین شوند اما آیا این‌ موضوع‌ به این معنی است که آن ها «بـد رفتار» هستند؟

 

مـحدودیت‌های منطقی ضروری هستند اما اگر کودکان به‌ دلیل این تـلاش‌های‌ غیراستادانه‌ خود‌ برای استقلال خجالت‌ داده شوند،آنها از از برداشتن گامی حیاتی‌ به‌ سمت بلوغ‌ و اعتماد به نفس بازداشته مـی‌شوند. دو سـال اول زنـدگی‌ دوره حساسی است و «دو سال بحرانی‌» نامیده‌ می‌شود‌ و در سال‌های بعد، کودکان کشف مـی‌کنند کـه چگونه‌ مرزهای خود را تعیین‌ کنند‌. آن ها‌ یاد می‌گیرند که از هویت‌ مستقل خود و خواسته‌های خود دفاع کـنند. ایـن مـوضوعی‌ بسیار‌ حساتی‌ است‌ که آن ها یاد بگیرند چگونه روی پاهای‌ خدو بایستند،آنـقدر احـساس قـدرت کنند که‌ از‌ خودشان‌ دفاع کنند و در سال‌های بعد در مقابل فشارهای قدرتمند همسالان مقاومت کنند‌. اگر‌ مـا‌ بـر شکستم اعتراض (حس‌ مبارزه‌جویی) آن ها اصرار ورزیم و برای مطیع ساختن آن ها از ابزار‌ خجالت‌ اسـتفاده کـنیم، ما به آن ها یاد می‌دهیم که تعیین‌ مرزهای خود کار خوبی‌ نیست‌.

 

حـتی‌ بـرخی مـواقع تصور می‌شود که نوزادان نیز بد رفتاری‌ می‌کنند مثل زمانی که آن ها نمی‌خوابند. چگونه‌ یـک‌ نـوزاد پنج ماهه به خاطر نخوابیدن می‌تواند شرور باشد؟ هرچند که ممکن است نخوابیدن‌ کودک‌ بـرای‌ والدیـن دشـوار باشد اما اصلا منطقی نیست که چنین نوزادی را نافرمان بخوانیم‌ و او را‌ به‌ این‌ دلیل سرزنش کـنیم.

 

کـودکی هشت ماهه را در نظر آورید که چهار‌ دست‌ و پا به سمت چیزی می‌رود کـه درخـشان اسـت و صدای زیبایی‌ دارد او خودش را به سمت‌ آن‌ شی می‌کشد تا آن را کشف‌ کند. او نمی‌داند که این یـک‌ دسـتگاه‌ اسـتریو است که برای‌ پدرش بسیار عزیز‌ است‌.

 

ناگهان‌ خودش را در دست‌های مادر می‌بیند کـه‌ بـه‌ او می‌گوید شیطنت را بس کند. او گریه می‌کند. در هشت ماهگی، نوزاد‌ نمی‌تواند‌ تفاوت بین یک اسباب‌ بازی و یک‌ شـی‌ بـاارزش را‌ درک‌ کند‌ و اگر هم می‌توانست، باز هم قادر‌ نبود‌ که در مقابل کـشف آن مـقاومت کند. کنجکاوی دایمی کودکان، چیزی‌که ما‌ بـه‌ آن دلیـل آن ها را خجالت می‌دهیم‌، چیزی‌ است که آن ها‌ را‌ بـه سـمت یادگیری دنیایشان می‌کشاند‌. زمانی‌‌ که حس کشف کودک به صورت امنی تشویق شـود، و نـه‌ اینکه تنبیه شود‌، اعتماد‌ بـه نـفس آن ها رشـد مـی‌کند‌.

 

مـتاسفانه‌، ما‌ همیشه این رفتار‌ که‌ مـمکن اسـت کاملا متناسب‌‌ با‌ سطح سنی کودک باشد، شیطنت می‌نامیم، فقط به ایـن‌ دلیـل که نیاز ما به‌ فرمان‌دهی‌ را بـرآورده نمی‌کند یا برای مـا‌ مـانعی‌ به وجود‌ می‌آورد‌.

 

یک‌ مـادر سـردرگم و یک دختر‌ چهار ساله از یک فروشگاه‌ بیرون می‌آیند. دختربچه گریه می‌کند همچنانکه بـه زور بـه کالسکه‌اش‌ بسته‌ شده است. مـادش بـر سـر او‌ فریاد‌ می‌زند‌ «بـس‌ کـن‌ نق نقو» و همراه‌ بـا‌ آن انـگشتش را به سمت‌ چهره دختربچه تکان می‌دهد. کودکان اغلب به دلیل صرف‌ گریه کردن‌ مـورد‌ بـدرفتاری‌ قرار می‌گیرند. بسیاری از افراد بر ایـن‌ بـاورند‌ نوزاد‌ یـا‌ کـودکی‌ کـه‌ گریه می‌کند بدرفتار اسـت.

 

بیان‌های قوی احساس، مثل خشم و ناراحتی، راه طبیعی‌ کودکان برای تنظیم سیستم عصبی آن ها است و هـمچنین‌ ارتـباط برقرار کردن با نیازهای آن ها. کودکان‌ زمـانی گـریه‌ مـی‌کنند کـه آسیب دیده‌اند و حـق دارنـد تا ناراحتی خود را ابراز کنند! هرچند که گوش کردن به آن اغلب سخت است‌ اما باید بـه یـاد داشـت که این‌ یک‌ واکنش طبیعی و سالم اسـت‌ کـه نـیازمند تـوجه اسـت. نـاراحت‌کننده است که کودکان اغلب‌ به دلیل گریه کردن خجالت داده می‌شوند.

 

تا سال‌های اخیر، خیلی زود به نوزادان آموزش دستشویی‌‌ رفتن‌ داده می‌شد؛قبل از اینکه آن ها قادر باشند تا بـه‌طور ارادی روده‌های خود را کنترل کنند. بسیاری از افراد دریافتند که این کار‌ ساده‌ای‌ نیست و کودکان نوپا به دلیل‌ ناتوانی‌‌ طبیعی خود تنبیه می‌شدند. آنچه که زمانی برای والدین و کودکان یک چالش بـوده؛ اکـنون با اطلاعات دقیق‌تر در مورد رشد دوران کودکی بسیار آسان‌تر‌ شده‌ است. خجالت دادن‌ اغلب‌ زمانی‌ رخ می‌دهد که ما تلاش می‌کنیم تا کودک را مجبور کنیم رفتاری را انجام دهد که از نظر رشـدی بـرای سن‌ کودک بسیار زود است.

 

نویسنده این مطلب :

فرزند پرتال

به اشتراک بگذارید :

دیدگاه شما