تعلیم و تربیت فنی بسیار ظریف، پیچیده و حساس است که تنها با کارآمدی، حرفه ای بودن و اطلاع دقیق از مسائل و عوامل آموزش و پرورش و فرایند یاددهی- یادگیری، می توان از عهده انجام آن برآمد. زیرا این کار نیاز به دانش، آگاهی، تخصص و مهارت های خاصی دارد، که بدون داشتن آن […]
تعلیم و تربیت فنی بسیار ظریف، پیچیده و حساس است که تنها با کارآمدی، حرفه ای بودن و اطلاع دقیق از مسائل و عوامل آموزش و پرورش و فرایند یاددهی- یادگیری، می توان از عهده انجام آن برآمد. زیرا این کار نیاز به دانش، آگاهی، تخصص و مهارت های خاصی دارد، که بدون داشتن آن ها نمی توان به امر تعلیم و تربیت پرداخت. معلم برای حفظ و افزایش کارآمدی و اثربخشی خود باید پیوسته در حال یادگیری باشد ، همواره تغییرات و تحولات مربوط به حرفه خود را پیگیری کند و با توجه به پیشرفت های علوم و فنون در زمینه های مختلف، معلومات، مهارت ها و اطلاعات خویش را ارتقاء بخشد. برخورداری و به کار بستن این مهارت ها ، معلم را در تدریس و انجام فعالیت های آموزشی و تربیتی یاری می دهدو تعامل لازم را بین او و دانش آموزان فراهم می سازد. در نتیجه معلم می تواند در جریان تدریس، زمینه و شرایطی را برای دانش آموزان مهیا کند، که یادگیری و آموزش برای آن ها آسان، لذت بخش و هیجان انگیز می کند.
1- همدلی
اگر دانشآموزی مواجه با مشکل، یا والدین یا معلم یا مدیر چنین دانشآموزی نیستند و هرگز هـم نبودهاید، آیا میتوانید تصوری از او در ذهن داشته باشید؟ آیا میتوانید خود را به جای او فرض کنید؟ در واقع، خویشتن را به جای دیگری انگاشتن، نقطه شروع تفاهم است. معلمی گفت: «یادم هست روزی به یکی از دانشآموزانم گفتم که معلم بزرگی خـواهد شـد. او با اینکه هنوز یک دانشآموز دبیرستانی بود، توان زبادی برای همدلی و احساس یگانگی با دیگران داشت. آن روزها میخواست مهندس بشود. امّا امروز یک معلم برجستۀ علوم و مشاور شغلی است. او تـوان هـمدلی با دیگران را در خود بارور ساخت و حالا به شخصی دارای وجهۀ اجتماعی و قابل اعتماد بدل شده است.»
2- مشارکت گسترده با خانوادهها، مدیر و سایر معلّمان
این نوع مشارکت آسان نیست و به بـردباری نـیاز دارد. چنین معلمانی باید مروج الفت و دوستی باشند و اگر قرار است کسی در این راه تلاش کند، تصمیم بگیرید که آن شخص، شما باشید.
فردی برای دانشآموزان معلول خدمات مشاورهای ارائه میدهد. در یـکی از جـلسات مـشاوره، وقتی برنامۀ یکی از دانشآموزان را مـرور مـیکرد، یـکی از والدین به طور غیر منصفانه و با وقاحت تمام از او انتقاد کرد. او علی رغم شنیدن آن حرفهای تند، به تمرکز بر مشکل ادامـه داد و بـدین تـرتیب، چند ماه بیشتر طول نکشید که مشارکت ولی دانـشآموز بـا مرکز مشاوره برقرار و حرفهای تند و بیمهریها به فراموشی سپرده شد.
3- پاسخگو بودن در مقابل دیگران
سعی کنید نظم و ترتیب را بـر کـارهایتان حـاکم کنید و با ثبت دقیق همۀ رویدادها، توان پاسخگویی به دیـگران را داشته باشید. بگذارید سوابق ثبتشده، نشانگر تلاش شما باشد. اجازه ندهید ناآگاهی از حقایق، تاریخها، زمانها و ارقام، شما را غـافلگیر کـند. هـمیشه برای دیگران جوابی قانعکننده و فراگیر داشته باشید.
یک پدر خیرخواه عقیده داشـت کـه پسرش یک بچۀ کاملا عادی است. تا اینکه معلم او، تمام وضعیتهای ثبتشده را یکی بعد از دیـگری بـه اطـلاع پدر رساند و بدین ترتیب، امکان تأمل در رفتار آن رفتار دانشآموز و تغییر آنها را فراهم آورد. از آنجا کـه شـواهد ثبتشده قانعکننده بود، پدر قبول کرد که فرزندش مشکل رفتاری دارد و برای حل آن با خانم مـعلم هـمگام شـد.
4- استقبال از مشکلات
تضادها، مشاجرات، شکستها و ترسها برای ما تجربیات آموزندهای هستند و در این میان، روبـهرو شـدن با مشکلات دیگران، و به خصوص مشکلات دانشآموزان و معلمانی که اختلاف نظرهایی با سـایر هـمکاران دارنـد، توأم با حفظ احترام آنان، نوعی هنر و فضیلت محسوب میشود.
5- به کار بستن دیـدگاههای بـلند مدّت
پیآمدهای طولانی تصمیمات مقطعی خود را از نظر دور ندارید. فکر کنید وقتی دانشآموزانتان بزرگ شـدند،دربـارۀ شـما چه خواهند گفت؟ آیا با آنها صادق، منصف و صریح بودهاید؟ شخصیت کنونی دانشآموزان، همانی نیست که در آینده خواهد بـود. آیـا رفتارتان با آنها این مفهوم را القا میکند که در آینده میتوانند به شـخصیت بـهتری بـدل شوند و آیا راهی که در پیش گرفتهاند،صحیح است؟
دو معلم «الف» و «ب» را در نظر بگیرید. معلم «الف» عادت دارد دانشآموزان خود را طـبقه بندی کـند و بـه آنها برچسبهایی نظیر «زرنگ»، «تنبل»، «بیدقت»، «عاقل» و… بزند و در طور مدت تحصیل، هـیچگاه در دیـدگاه خود تجدید نظر نمیکند. شاگردان این معلم پس از آنکه وارد اجتماع شدند، هرگز به او سر نمیزنند و نامهای بـرایش نـمینویسند. در عوض، معلم «ب» از همان روز اول دانشآموزان را تشویق میکند تا نهایت تلاش خود را بکنند. حـرفهای او،حـتی اگر توأم با سختگیری باشد، تحقیرکننده نـیست. هـمیشه بـه آنها یادآوری میکند که بزودی باید روی پای خـودشان بـایستند. سرانجام، وقتی دوران تحصیل تمام میشود، شاگردان این معلم از او به نیکی یاد میکنند، بـا او تـماس میگیرند، مکاتبه میکنند و خلاصه، پیـوندی دوسـتانه با او بـرقرار مـیسازند.
6- نـشان دادن توانمندی خود در سایر رشتهها
در مـباحثی غـیر از رشتۀ درسی خود ابراز توانمندی کنید و به دانشآموزان کمک کنید که افـرادی چـند بعدی و علاقهمند بار بیایند. زیرا تـوانمندی در زمینههایی مانند نوازندگی، نـویسندگی، کـارگردانی، تئاتر و…لذت و حال و هوای خاص خـود را دارد.
7- تـسلیم نشدن
در راهی که آغاز کردهاید، پیش بروید و باور خود را نسبت به شاگردانتان از دسـت نـدهید؛ حتی اگر آنان، افرادی نـاموفق، نـاموزون، لاابـالی و مطرود باشند.آنـان را از زمـانی باور کنید که خـودباوری را از دسـت دادهاند. برای این کار، یک خط مشی در نظر بگیرید و به آن عمل کنید. مـن هـر روز با دانشآموزانی که مسائل انضباطی دارنـد، بـرخورد میکنم و از آن ها مـیخواهم بـدانند که تنبیه یک مـسئله شخصی نیست؛ بلکه جزئی از مقررات مدرسه است. من یاد گرفتهام در عین سختگیری، بر آنان احـترام قـایل باشم. آنان نیز اغلب متنبه مـیشوند و بـه کـلاس یـا دفـتر مدرسه مراجعه مـیکنند و بـا ابراز تمایل به جبران خطا، لحظههای باشکوهی میآفرینند.
8- مسئولیّتپذیری
مسئولتیت کارهای روزانه خود را به بهترین وجـه پذیـرا بـاشید و با احساس مسئولیت خود، به طور غـیر مـستقیم، مـسئولیت پذیری را تـدریس کـنید.
9- انـدیشیدن و در معرض اندیشهها بودن
بخوانید، بنویسید و فکر کنید و پرسشها و عقاید خود را با دیگران در میان بگذارید؛ دربارۀ آنها با همکاران بحث یا حتی آنها را منتشر کنید. تدریس، نوعی زنـدگی توأم با تفکر است که با طرح درس آغاز و با ارزشیابی خاتمه مییابد. بنابراین تدریس یک تعامل مداوم است. معلمی که همواره در حال تجزیه و تحلیل است و دربارۀ هر چـیزی یـادداشتهای ذهنی و کتبی تهیه میکند. او بدون هیچگونه سعی و تلاش اضافی در فعالیتها و جلسات و گفت و گو ها شرکت میکند و اغلب تأثیر مثبتی در تصمیمگیریها دارد. با اینکه سخنانش معمولا آکنده از یک رشته سؤال است، نگران پیـدا شـدن جوابها نیست. او همواره میگوید که جوابها، با تعامل و تبادل نظر، خود را نشان میدهند.
10- پذیرش خطاها و جبران آنها در اوّلین فرصت
منتظر فردا نمانید و در جـبران خـطاها تعجیل کنید. این کار عـلاوه بـر افزایش اعتبار و حفظ فروتنی شما، خود نوعی آموزش غیر مستقیم است.
11- صبر و بردباری
صبورانه منتظر موفقیت شاگردان، کسب شهرت، بهتر شدن مهارتهای تدریس خـود، دیـدار شاگردان سابق و ابراز قـدرشناسی آن ها و خلاصه منتظر به ثمر رسیدن تلاشهای خود باشید.