دنیا هر آن نو می شود و زندگی، پدیده ای جدید بـه هـمراه دارد. موقعیت های جدید، واکنشهایی جدید و متناسب به خود را نیاز دارند و لازم است افراد، همواره خود را به مهارت های جدید مجهز کنند. متخصصان بسیاری از حوزه های گوناگون، سعی کردند مخاطبان را با شرایط های جدید پیشآمده آشنا […]
دنیا هر آن نو می شود و زندگی، پدیده ای جدید بـه هـمراه دارد. موقعیت های جدید، واکنشهایی جدید و متناسب به خود را نیاز دارند و لازم است افراد، همواره خود را به مهارت های جدید مجهز کنند. متخصصان بسیاری از حوزه های گوناگون، سعی کردند مخاطبان را با شرایط های جدید پیشآمده آشنا سـاخته و با کم کردن چالشها و تهدیدها، راهکارهای مناسبی را ارایه کنند. در دهههای اخیر برای این راهکارها، عنوانهای متفاوتی به کار گرفته شده، اصطلاح «مهارتهای زندگی» بیشتر از سایر اصطلاحها مورد پذیرش عموم قرار گـرفت.
مهارت های زندگی را میتوان «توانایی انجام رفتار سازگارانه و مثبت دانست، به گونه ای که فرد بتواند با چالش ها و ضرورتهای زندگی روزمره کنار آید.» بر این اسـاس، مـهارت های زندگی، عبارت از تدابیری است که ما در رویایی با هر اتفاقی به کار می بندیم تامناسب ترین برخورد را داشته باشیم و بالاترین بهره وری را به دست آوریم.
در بیان دیگر میتوان، مهارت های زندگی را رویکردی مـبتنی بـر تـغییر رفتار یا شکلدهی رفتار، بـرای بـرقراری تـوازن میان سه حوزه دانش، نگرش و مهارت ها دانست. مهارت های زندگی را توانایی مقابله با چالش های زندگی می داند. مهارت های زندگی را میتوان در قـالب روش ها و راهـبردهایی تعریف کرد که تواناییهای روانی ـ اجتماعی را در افراد پرورش میدهد. توانایی های روانی ـ اجتماعی، توانایی هایی هستند که فرد را برای مقابله مؤثر با کشمکش ها و موقعیتهای زندگی یاری می کنند. مشکلاتی مانند افسردگی، اضطراب، تنهایی، طردشدگی، کمرویی، خشم، تعارض در روابـط بین فردی و شکست، از جمله مسائل بهداشت روانی هستند که افراد بی شماری با آن دست به گریبانند و به نوعی، ریـشه بـسیاری از آسـیبهای اجتماعی از جمله اعتیاد، بزهکاری، خودکشی و مانند آن به شمار میروند. به کارگیری مهارتهای جدید زندگی به تغییر نگاه، دیدن و نگرش وابسته و بسترساز «معجزه ارتباط در زندگی» است. در صورت یاد نگرفتن و به کار نبستن این مهارت ها، در فرآیند تربیت نسل جـدید، بـا چـالشی بزرگ روبه رو خواهیم شد.
همه تعریفهای بیان شده، شامل دو محور اساسی فراگیری و نهادینه کـردن مهارتهایی هـستند که به فرد در داشتن یک زندگی فردی و اجتماعی شاد، موفق، سالم و شکوفا کمک مـیکنند. هـمچنین توانایی مقابله با مسائل، مشکلات، موقعیت های خطیر و تنش ها و هیجانها را به افراد می بخشند.
امروزه خانواده ها در پرورش هوش و استعداد كودكانشان قدم های محكمتر و مؤثرتری نسبت به گذشته بر می دارند و انتظاراتشان در زمينه كارآمدی فرزندانشان نيز بالاتر رفته است. آن ها در يافته اند كه براي دستيابی به اين مهم كه همانا داشتن قدرت و توانمندی بيشتر در راه رسيدن به اهداف عالي تر است. بايد تفكر و انديشه كودكان و نوجوانان را در سطوح بالاتري پرورش داد. در واقع بهتر است اينچنين بينديشيم كه بايستي كودكان را در برابر مشكلات و مسائل روا ني واكسينه نماييم و اين كار با آموزش مهارتهای زندگی به آن ها عملي می گردد.
- اهمیت و تقسیم بندی مهارتهای زندگی
خودآگاهی، عزّت نفس و اعـتماد بـه نفس، از شاخص های اساسی توانمندیها و یا ضـعف هر انسانی به شـمار مـی رود. این سه ویژگی، فرد را قـادر مـی سازد فرصت های زندگی خود را مغتنم شمرده و برای مقابله با خطرهای احتمالی آماده شود، وی یـاد مـیگیرد به خانواده و جامعه بیندیشد، نـگران مـشکلاتی بـاشد که در اطرافش وجـود دارد و بـرای حل آنها چاره انـدیشی کـند. در خصوص خاستگاه مهارتهای زندگی نظریات متفاوتی ارایه شده است اما متخصصان آنها را به سـه سـطح اصلی دستهبندی کرده اند:
سطح اول: مهارت های بـنیانی روانشناختی و اجتماعی مـانند خـودآگاهی و هـمدلی که از فرهنگ و ارزش های اجـتماعی سرچشمه میگیرند.
سطح دوم: توانایی مذاکره، حل مسئله و حل تعارض که از این مهارت ها در شرایط ویژه اسـتفاده مـی شود.
سطح سوم: مهارت هایی که برای مـواردی چـون خـودداری از سـوءمصرف مـواد استفاده میشود.