‌‌‌مـعلم‌، تکنولوژی، آینده

آموزش به تعامل رو در رو بین معلم و شاگرد‌، و یادگیری کـه فرایندی عمیقا اجتماعی است، به زمان و تماس رو در رو نیاز دارد. در‌ تعامل بین معلم و شاگرد‌ اتـفاقات‌ مهمی روی می‌دهد که بـا نـادیده گرفتن آن‌ها و کاهش نقش معلم، هیچ جایگزین و بدیلی برای او نمی‌توان پیدا کرد. آموزش […]

آموزش به تعامل رو در رو بین معلم و شاگرد‌، و یادگیری کـه فرایندی عمیقا اجتماعی است، به زمان و تماس رو در رو نیاز دارد. در‌ تعامل بین معلم و شاگرد‌ اتـفاقات‌ مهمی روی می‌دهد که بـا نـادیده گرفتن آن‌ها و کاهش نقش معلم، هیچ جایگزین و بدیلی برای او نمی‌توان پیدا کرد. آموزش سنتی بر آموزش مفاهیم، اصول، اطلاعات علمی و انتقال اطلاعات استوار است‌، ولی بیش از آن، در این تعامل، آشنا کردن دانش‌آموز بـا اصول زندگی و شکل دادن به فلسفه‌ای معین درباره زندگی لازم است که وجود معلم را الزامی می‌کند.

 

این امر، به‌ معنای‌ دادن اطلاعات درباره زندگی نیست و محدود به آموزش مهارت‌های زندگی، ارتباطی و حرفه‌ای هم نـمی‌شود. دانـش‌آموز فقط هنگامی به اطلاعات داده شده اعتنا می‌کند و مهارت‌های آموخته را به کار می‌گیرد که‌ پیش‌ از آن، برای مسأله مهم چرایی زندگی خود پاسخ مناسبی یافته باشد. به عبارت دیگر، برای انسان، «چـرا بـاید به گونه‌ ای خاص زندگی کرد؟»، بر «چگونه باید زندگی کرد؟» مقدم است‌. داده‌ها‌ و اطلاعات، مصالحی هستند که در بنا کردن ساختمان زندگی و علم به کار می‌آیند، اما پس از آن‌که فردا برای چراها و چگونگی‌های اسـاسی علم و زندگی پاسخی یافته باشد.

 

مسأله مهم‌ در‌ تعامل‌ بین معلم و شاگرد، انتقال فرهنگ‌ است‌. این‌ کار اساسی را معلم بر عهده دارد. معلم با شکل دادن و تحکیم هویت اجتماعی دانش‌آموز و انتقال ارزش های اخـلاقی، دیـنی و اجتماعی به‌ او‌، به‌ استقرار فـرهنگ در زنـدگی او کـمک می‌کند. معلم‌ با‌ ارتباط دادن دانش‌آموز با واقعیت‌های زندگی، نه تنها او را با جامعه و مسائل آن آشنا می‌کند، بلکه با طبیعت‌ و پدیده‌های‌ طبیعی‌ پیـرامون خـود نـیز پیوند می‌زند.

 

آشنا کردن دانش‌آموز با پیشرفت‌های‌ عـلمی و تـکنولوژیک و فراهم ساختن زمینه‌ها و امکان ارتباط و بهره‌گیری از آن‌ها وظیفه خطیر معلمی است. به طوری که دانش‌آموز‌ به‌ درجه‌ای‌ از توانمندی و اسـتقلال عـلمی دسـت پیدا کند که بتواند جدای از‌ فضای‌ کلاس و مدرسه، به صـورتی خودانگیخته و خلاق از منابع علمی استفاده کند. ولی مهم‌تر این است که‌ معلم‌ با‌ راهنمایی درست،حدود، ظرفیت‌ها، محدودیت‌ها، قـوت‌ها و ضـعف‌های ایـن منابع اطلاعاتی را به‌ دانش‌آموز‌ بشناساند‌.

 

در این میان، توجه به امکان اسـتفاده از ابـزاری به نام رایانه و شبکه ارتباطی‌ وسیع‌ جهانی‌ (اینترنت) ضرورتی انکارناپذیر دارد. این ابزار و امکان به منزله وسـیله‌ای ارتـباطی، قـوت‌ها و ضعف‌های جدی‌ دارد‌. هرچند که به عنوان ابزاری کمکی در کنار کار معلم و کـلاس درس و تـدریس‌ مـی‌تواند‌ سودمند‌ واقع شود، اما جایگزینی آن با معلم و کلاس درس و فرایند آموزش، زیان‌های زیادی به‌ دنـبال‌ دارد.

 

جـایگزینی ایـن ابزار و این امکان به جای معلم، نه تنها همه مسائل‌ پیش‌ گفته‌ را تحت الشـعاع قـرار خواهد داد، بلکه به ایجاد افسردگی، سست شدن روابط اجتماعی، کاهش‌ حلقه‌های‌ ارتباطی، افـول نـظام ارزشـی و انزوای اخلاقی نیز منجر خواهد شد. این ابزار‌ و امکان‌ ارتباطی‌، به عنوان منبع کـسب اطـلاعات، از ارائه مجموعه‌ای منسجم و یکپارچه از اطلاعات ناتوان است.

 

اینترنت‌ مجموعه‌ای‌ از‌ داده‌ها و اطلاعات پراکنده و بعضا نـامرتبط بـه هـم را در اختیار کاربران قرار‌ می‌دهد‌. این امر ناتوانی در نظام فراخوانی اطلاعات مورد نیاز خود بیش از پیـش آشکار می‌کند. نیاز‌ معلم‌ بیش از هر چیز آشنایی با این مسائل و کسب مـهارت‌ های لازم در‌ ایـن‌ زمـینه‌هاست. دانش‌آموزانی که سر کلاس درس حاضر‌ می‌شوند‌، معمولا‌ بیش از معلمان خود می‌دانند. منابع اطلاعاتی‌ آنان‌ گـسترده‌تر، دغـدغه‌های ذهـنی و گرفتاری‌های زندگی آنان کم‌تر است و نسبت به معلمان خود محدودیت‌ های‌ کم‌تری‌ دارنـد. آنـان در کلاس درس‌ به‌ دنبال دانستن‌ صرف‌ نیستند‌، بلکه برای دستیابی به اطلاعات مناسب‌ و انسجام‌ بخشیدن بـه آن ها به شدت نیازمند معلمان خود هستند.

 

  • نیاز معلم امـروز‌ و ویژگی‌ معلم‌ فردا

معلم امروز نیازمند‌ آن‌ است کـه خـود را برای سؤالات‌ و مسائل گسترده دانش‌آموزان آماده‌ کـند‌. او بـاید بـداند که دانش‌آموزان‌ به‌ دنبال چه مطالبی هـستند. مـعلم فردا کار دشوارتری پیش رو دارد. رقابت با‌ رایانه‌ها‌ و شبکه‌های جهانی اطلاعات، مهم‌ترین چالش‌ مـعلمان‌ فـردا‌ است. معلم با‌ رقیب‌ سـرسخت و تـوانمندی رو به‌ رو ست کـه‌ آمـده‌، جـای او و کلاس درس و مدرسه‌ای را که در آن درس می‌رهد، بگیرد. فـردا دیـگر‌ معلم‌ نمی‌تواند با شیوه‌های سنتی و با تکیه‌ بر‌ کتاب درسی‌، شاگردان‌ کـلاس‌ خـود را پشت میز‌ و نیمکت، به راحتی نـگه دارد. هرچند همین امروز هـم سـاکت کردن آن‌ها کار ساده‌ای نـیست‌.

 

چـالش‌ دانایی، چالش مهم بین معلم و اینترنت‌ و شبکه‌ جهانی‌ اطلاعات‌ است‌. امروز معلم بـاید‌ نـکات‌ و مسائلی را برای ارائه با شاگردانش داشـته بـاشد، مـعلم فردا باید فـراتر از نـیازهای امروزش، به‌ کسب‌ ایـن‌ تـوانمندی‌ها فکر کند و تلاش کند به آن‌ها‌ دست‌ یابد‌. آنچه‌ اینترنت‌ نمی‌تواند‌ انجام دهد، تـجزیه و تـحلیل مسائل، تصمیم‌گیری، فکر کردن و تدبیر و تـأمل دربـاره موضوع‌ های گـوناگون، تـرکیب کـردن اطلاعات و انسجام دادن به آن ها و تولید علم است.

 

اینترنت در مقام یک‌ منبع اطلاعاتی بسیار خوب و به عنوان وسیله‌ای ارتباطی بـسیار کـارگشا و تسهیل‌کننده است، ولی به همان اندازه در مـهارت‌آموزی و ارائه فـلسفه‌ای بـرای زنـدگی و شـکل دادن به رویکردی عـلمی در زنـدگی و ایجاد‌ فرهنگی‌ بسی ناتوان است.

 

معلم باید نه تنها به این ابزار کار مهم مجهز شـود و هـمپای شـاگردانش از آن بهره بگیرد، بلکه خود را برای پاسخ‌دهی بـه پرسـش‌های بـنیادی آمـاده‌ کـند‌. مـعلم فردا دیگر نمی‌تواند با اتکا به موقعیت روز خود کلاس درسش را اداره کند. شاگرد فردا به معلمی نیازمند است که دست‌ او‌ را بگیرد و از نردبان معرفت‌ و فرهنگ‌ و انسانیت بالا ببرد.

 

مـعلمی کار خلاقانه،هنجارشکن و هنجارآفرین است. او نباید خود را در موقعیتی قرار دهد که دیوار کلاس، میز و نیمکت و زنگ مدرسه‌ به‌ او بگویند، چگونه کلاس‌ درسش‌ را اداره کند. بلکه باید به نوآوری و خلاقیت خودش اعـتماد کـند و با عادت‌گریزی به ابداع راه‌ها و روش‌های نو فکر کند. معلمان ما تا رسیدن به چنین جایگاهی، باید راه زیادی‌ را‌ طی کنند و سختی زیادی را متحمل شوند.شأن و منزلت معلم مرهون رسـیدن بـه چنین جایگاهی است وگرنه با تعارف و تعریف، چنین منزلتی به دست نمی‌آید. ما نمی‌توانیم به انتظار بنشینیم‌ تا‌ جامعه به‌ اهمیت و نقش والای مـعلم پی بـبرد. این امر خطیر باید بـه انـگیزه‌ای درونی و خود جوش و اجتماعی درآید و معلمان‌ حس کنند که باید به آن دست پیدا کنند. ما با‌ عمل‌ مسؤولانه‌ و اجتماعی خود باید بتوانیم حس تحسین و احـترام را درجـامعه برانگیزیم.

نویسنده این مطلب :

فرزند پرتال

به اشتراک بگذارید :

دیدگاه شما