کودکان در یک بازه زمانی کنجکاوی های ویژه ای نسبت به شیوه تولد خود نشان می دهند، و دائما سؤال می کنند که من چطور به دنیا آمده ام، حال چه باید کرد؟ هیچ گاه تلاش نکنید تا به صورت واکنش زده با کودک خودتان مقابله کنید! همین مسأله که والدین در این زمینه به […]
این یک واقعیت جدی است که دستیابی به اطلاعاتی که با مجموعه اطلاعات کودک همخوانی ندارد، میتواند برای کودک ضربه آمیز و آسیب زا باشد. او نمیتواند مسائل جنسی را درک کند و اگر هم درک کند، برای کودکان معمولاً حالتی از یأس را به دنبال دارد.
.
- در این موقعیتها باید از چند نوع پاسخ پرهیز نمایید:
نخست پرهیز از رفتارهای پرخاشگرانه است و شامل مواردی است که والدین کودک را وادار به سکوت میکنند که مسائل عاطفی را به وجود آورده و او را به سوی افراد دیگر میکشاند، این روش تماماً نامناسب بوده و باید از آن دوری جست.
روش دوم که باید از آن نیز دوری جست، روش فریب دادن و استفاده از ترفندها به ویژه برای کودکان با سنین بالاتر است که می توان آن ها را به سمت منابع نامعتبر و دارای سوگیری منفی هدایت نماید؛ چنانکه ممکن است از یکی از دوستانش آن را بپرسد و یا از یک فرد بزرگسال که دارای صلاحیت نبوده و ممکن است اطلاعات نامناسبی را در اختیار کودک قر ار دهد و او را با آسیب های گوناگون روبرو سازد، بپرسد.
علاوه بر آن، ما اغلب گمان میکنیم که باید همواره پاسخ ما یک پاسخ جدّی به موقعیت باشد که این شامل پاسخ درست و نادرست و پاسخ راست و دروغ باشد. اما خوشبختانه دستهایی از پاسخ ها نیز وجود دارند که از این چارچوبها خارج هستند و پاسخ جدّی به یک موقعیت نیستند. برخی راهبردهای مناسب در این زمینه میتواند مبتنی بر استفاده از طنز باشد که مثلاً میگوییم:«از بیمارستان؛ رفتیم بیمارستان و یکی به ما دادند!».
البته استفاده از این راهبردها نیز باید کاملاً حساب شده باشد؛ چون در برخی موارد ممکن است مشکلات دیگری را ایجاد نماید. با این همه هیچ چیز از ارزش این راهبردها نمیکاهد و ما باید از آن استفاده کنیم و البته با احتیاط، چنانکه در هر موردی در زندگی نیز همین گونه رفتار میکنیم. این مسأله در سنین گوناگون دارای ابعاد و زوایای گوناگونی است که به تدریج با رشد عقلانی کودک، توانایی شناختی او نیز بیشتر می شود و بالطبع نوع برخورد و پاسخدهی نیز دارای اقتضائات متفاوتی نیز خواهد بود.
یک پاسخ در سنین کودکی بهتر است مبنایی استنادی داشته باشد و نه مبنایی شناختی که کودک قادر به درک آن نیست. برای کودک مهم است که این مسأله به یک منبع استناد یابد و مثلاً گفته شود که «همه ما را خدا آفریده است؛ تو، من، بابا، و همه را!».
متأسفانه گاهی والدین چنان مضطرب هستند که نمی تواند درک کنند که یک مسأله دارای ابعاد گوناگونی است و آن ها می توانند مسایل را از جنبههای دیگر مورد بررسی قرار دهند. والدین اغلب به مسائل بد توجه و تمرکز میکنند؛ چون برای آنان دارای معنایی خاص است، اما نه برای کودک.
شما به عنوان والدین کودک میتوانید بر ابعاد جهان شناختی مسأله تمرکز یابید. در نتیجه، برخی پاسخها میتواند مسیر گفتگو را تغییر دهد و به سمت و سویی مناسب هدایت نماید که این موارد نیز میتواند آموزنده و سازنده باشد. این روش در اغلب فرهنگ ها متداول است که مسأله را منتهی به سمت خداوند نموده و می گویند خدا داده است و اینکه خداوند خالق همه جهان است و همه را او آفریده است. در این موارد ما هرگز از پاسخ فریبکارانه استفاده نکرده ایم و بلکه یک پاسخ را به دلیل عدم تناسب، محدود ساخته ایم و یا حداقل جنبه دیگری از آن را مطرح ساخته ایم.
اما گاهی میتوان گفت که خداوند تو را در دل من قرار داد و من تو را به دنیا آوردم. اما گاهی در سنین بالاتر نیز ممکن است بخواهد بداند که چگونه در بیمارستان به دنیا آمده است و نه آنکه چگونه به دنیا آمده است و این می تواند تا سن ۸-۹ سالگی رخ دهد. در این موارد نیز باید به طور کلی گفت که: جراح با جراحی کردن بچه را بیرون میآورد و اگر نمیتوانیم پاسخی امن را ارایه دهیم، باید بگوییم که: «من که پزشک نیستم؛ ولی همین قدر میدانم که این کار آن هاست».
- همیشه در پاسخهای خودتان به این نکته توجه داشته باشید که:
واکنش معمولی کودک من در برابر این پاسخ چه خواهد بود و آیا ممکن است او را وحشت زده کند. در چند مورد با کودکان دختری روبرو بودهایم که با کلمه جراحی و با چاقوی جراحی، از آن ترسیدهاند که این، مشکلات جدیدی را برای آنها به وجود آورده است. به همین دلیل یک پاسخ نمیتواند برای تمام کودکان نیز مناسب باشد و ما باید بر اساس شناختی که از روحیه کودک و فرزند خودمان داریم و مثلاً میدانیم که او بر چه مواردی بیشتر متمرکز میشود، با او به گفتگو بپردازیم.
توجه به این نکته نیز ضروری است که مرحلهایی مهم تر از سن خردسالی وجود دارد که باید نسبت به آن نیز توجه داشته باشید. کودکان و نوجوانان در حدود سن هشت تا دوازده ساله در مرحلهایی از تحول عقلانی و شناختی قرار دارند که توجهشان به سمت برخی مسائل، مانند: چگونگی تولید مثل، تغییرات بدنی خودشان و تفاوتهای میان دو جنس دختر و پسر جلب شده و در تلاش هستند تا برای این پرسشهای پیاپی پاسخی مناسب را تدارک ببینند و به همین دلیل ممکن است با برخی افراد فاقد اطلاعات کافی یا فاقد صلاحیت، مانند: دوستان و همسالان خود گفتگو کنند. بیتردید دوستان فرزندان ما نیز اطلاعات کافی یا مناسب در این زمینهها ندارند و این روند می تواند خطر آفرین باشد. در این شرایط، تدارک دیدن یک پاسخ کارشناسانه و مسؤولانه از سوی والدین، از اهمیت بالایی برخوردار است.