دوران کودکی، از بدو تولد تا بلوغ را در بر میگیرد. زمانی که کودکی چشم به جهان میگشاید، نخستین تصویرهای ذهنی او با پدر و مادرش ثبت میشود و امروزه بر کسی پوشیده نیست که نقش پدر و مادر در تربیت کودک، از هر کسی پررنگتر است. پنج سال اول زندگی، مهمترین دورانی است که […]
دوران کودکی، از بدو تولد تا بلوغ را در بر میگیرد. زمانی که کودکی چشم به جهان میگشاید، نخستین تصویرهای ذهنی او با پدر و مادرش ثبت میشود و امروزه بر کسی پوشیده نیست که نقش پدر و مادر در تربیت کودک، از هر کسی پررنگتر است. پنج سال اول زندگی، مهمترین دورانی است که شخصیت کودکان شکل میگیرد و برای ساختن جامعهای سالم، در این دوران باید مفاهیم اساسی زندگی را به کودکان آموزش داد.
صلح و دوستی، ارزشهای گرانبهایی است که میتوانند دنیا و زندگی را برای انسان، زیباتر و امنتر خلق کند و به هر اندازه که دولتها خواستار انسانهایی سالم و صلح جو در جامعه باشند، این پدر و مادر کودک هستند که میتوانند کودکان را با این مفاهیم پرورش دهند.
کودکان در آغاز زندگی، به صورت غریزی به دنبال پاسخ به پرسشهایشان هستند. از گریه برای درخواست غذا گرفته تا گریستن برای به دست آوردن اسباب بازی و … . اما آنها فراتر از این موارد را هم درک میکنند. مثلا نگاهها، ارزشها، دغدغهها و هر چیز دیگری در ذهن آنها نقش میسپارد. از این رو مفهوم آموزش برای کودک، اندک اندک پررنگتر میشود.
مهمترین و شاید نخستین نکته در آموزش صلح و دوستی به کودکان، داشتن پدر و مادری صلح طلب و دوست خواه است و تا زمانی که پدران و مادران، برداشت درستی نسبت به صلح و دوستی نداشته باشند، نمیتوان به کودکانی صلح طلب و دوست خواه امید بست.
بایستی اذعان کرد که صلح و دوستی را باید پدر و مادر از فرهنگ رایج جامعه یا به اجبار قوانین فرا بگیرند و به کودکان آموزش دهند. اینجاست که نقش آموزش با قانونگذاری، هماهنگ و همراه میشود. در واقع نخستین برنامه ترویج صلح و دوستی، تصویب قوانینی است که ضامن آموزش این مفاهیم و ارزشها باشد.
فارغ از قوانین مصوب داخلی و قانون اساسی ایران به ویژه اصل سوم و سیام، در بیشتر کنوانسیونها به آموزش چنین ارزشهایی تاکید شده و نمونه آن بند 2 ماده 26 اعلامیه جهانی حقوق بشر است که میگوید «هدف آموزش رشد کامل شخصیت انسانی، تقویت احترام به حقوق بشر و آزادیهای بنیادین خواهد بود. آموزش باید تفاهم، مدارا و دوستی در میان همه ملتها و گروههای نژادی و مذهبی را ترویج کند و به فعالیتهای (سازمان) ملل متحد در راه حفظ صلح یاری رساند».
صلح یعنی همزیستی مسالمت آمیز و دوستی به معنی هم نشینی و مهر و محبت است. دین اسلام، همه ما را موظف کرده تا در جامعه و خانواده صلح و دوستی ایجاد کنیم و آغاز این تربیت پذیری از دوران کودکی است. در واقع زندگی بر اساس صلح و دوستی با دیگران در درجه اول، برون رفت از تنهایی است و در درجه دوم، باعث نشاط و شادابی در زندگی انسان میشود.
فرهنگ صلح و خیرخواهی را باید از دوران کودکی یاد گرفت و تمرین کرد و و باید فرصتهایی ایجاد کنیم تا کودکان بتوانند در محیطی سرشار از مهرورزی، تفاهم، احترام و امنیت، صلح و دوستی را تجربه کنند. همانطور که جنگ و بد اخلاقی ریشه در ذهن انسان دارد خیرخواهی و نوع دوستی نیز از ذهن انسان سرچشمه میگیرد پس باید زمینه رویش و ترویج این فرهنگ در ذهنها فراهم شود و بر این اساس است که جنبشها و جریانهای مختلفی جهت ترویج فرهنگ صلح و دوستی بسیج شدهاند.
در خبرها آمده است که که مردم ایران از جمله افراد عصبانی جهان هستند، گذشته از درستی یا نادرستی این آمار و یا چگونگی محاسبه آن، آنچه در کوچه و خیابان، ترافیک و در روابط میان شهروندان دیده میشود، موید افزایش خشونت و عصبانیت است. خشونت انواع گستردهای دارد که از زیرآب زنی تا قلدری را شامل میشود، که علل مختلفی مانند فشار اقتصادی، بیکاری، تنشهای روانی و ناهنجاریهای اجتماعی را دارد اما ریشهایترین عامل بروز این پدیده، کمبود سرمایه اجتماعی در جامعه است.
چرا افراد جامعه دشنام میدهند؟ زمانی که ضد ارزشها، ارزش تلقی شوند سقوط یک جامعه حتمی است. امروزه شاهد این هستیم که برخی افراد جامعه، هیچ کنترلی بر خود ندارند و شبکههای اجتماعی بر این ناسزا گوییها و رکیک گوییهایی دامن میزنند فارغ از آنکه همین رفتار ریشه خشونت در جامعه است.