محیط های بی بهره از تحریکات ذهنی و با رفتارهای نامناسب (مانند برخوردهای بدون فکر و آنی، خشونت و غیره) یا محروم کردن مغز از فرصتهای مهم برای مشارکت فعال در ارتباطات اجتماعی، بازیهای خلاق و حل مسائل می توانند، پیامدهای وخیم و غیرقابل جبرانی را به همراه داشته باشند. مطالعات اخیر نشان داده است […]
محیط های بی بهره از تحریکات ذهنی و با رفتارهای نامناسب (مانند برخوردهای بدون فکر و آنی، خشونت و غیره) یا محروم کردن مغز از فرصتهای مهم برای مشارکت فعال در ارتباطات اجتماعی، بازیهای خلاق و حل مسائل می توانند، پیامدهای وخیم و غیرقابل جبرانی را به همراه داشته باشند.
مطالعات اخیر نشان داده است که با توجه به توانایی شکل پذیری مغز، تجارب محیطی می توانند رشد مغز را به میزان قابل ملاحظهای متأثر نمایند. بنابراین قرار گرفتن کودک در معرض یک محرک محیطی می تواند از طریق ایجاد یک مسیر ویژه (عادات مغز) یا با محروم کردن مغز از دیگر تجارب، رشد ذهنی و هیجانی مغزرا شدیداً تحت تأثیر قرار دهد. در حالی که محرکات مناسب نظیر ارتباط صمیمی با والدین (یا مراقب)، محیط زبانی غنی و فعال، بازیهای دارای تحرک بدنی و برنامههای آموزشی متناسب با سن می توانند، رشد مغز را تقویت نمایند.
محیط های بی بهره از تحریکات ذهنی و با رفتارهای نامناسب (مانند برخوردهای بدون فکر و آنی، خشونت و غیره) یا محروم کردن مغز از فرصتهای مهم برای مشارکت فعال در ارتباطات اجتماعی، بازیهای خلاق و حل مسائل می توانند، پیامدهای وخیم و غیرقابل جبرانی را به همراه داشته باشند. علاوه بر این مجبور کردن و تحت فشار قرار دادن کودکان به فراگیری موضوعات آموزشی زمانی که آنها باید از لحاظ شخصیتی در کاویدن دنیای سه بعدی پیرامون خود باشند، می تواند، موجب دور زدن یا نادیده گرفته شدن بسیاری از جنبههای مهم رشدی شود. با ورود تلویزیون به زندگی کودکان هم فرصت هایی برای تحریک ذهن و تعالی فکری و رفتاری آنها پدید آمده و هم برخی برنامه ها به شکل بازدارنده این فرصت ها را از آنها سلب نموده است. در بین برنامه های تلویزیون، برنامه های کارتونی حجم عمده ای از برنامه های مورد علاقه کودکان را تشکیل می دهد. تحقیقات بندورا و همکارانش نشان داده که تأثیرپذیری کودکان از برنامههای کارتونی در مقایسه با سایر قالبها حتی برنامههایی که توسط شخصیتهای زنده اجرا میشود، بیشتر است.
با توجه به نتایج و یافته های اشاره شده، والدین، مربیان، کارشناسان و برنامه سازان کودک باید از تأثیرات زیانبارتلویزیون که متوجه کودکان است مطلع باشند و با آگاهی از اینگونه یافته ها برنامه ریزی و سیستم های نظارتی مناسبی را برای به حداقل رساندن آسیب های احتمالی تلویزیون به کودکان، ارائه کنند.همچنین والدین باید ضمن کاهش رفتار تماشای تلویزیون کودکانشان به منظور رشد هماهنگ بخش های مختلف مغز آنها، آنها را به سایر فعالیت های حسی ، حرکتی ، ذهنی و خلاقانه فرا بخوانند.