اثرات نامطلوب جداسازی کودکان دیرآموز از دانش‌آموزان عادی

اولین اثر نامطلوب این است که روند جداسازی را ترغیب می‌کند. جوامع بشری به این سو حرکت می‌کنند که بتوانند شرایطی فراهم کنند که در آن تمام افراد از هر جنس و نژاد و طبقه اجتماعی و توانایی‌ها و ناتوانایی‌های فردی حضور فعال در جامعه داشته و حق بهره‌مند شدن از امکانات اجتماعی را داشته […]

اولین اثر نامطلوب این است که روند جداسازی را ترغیب می‌کند. جوامع بشری به این سو حرکت می‌کنند که بتوانند شرایطی فراهم کنند که در آن تمام افراد از هر جنس و نژاد و طبقه اجتماعی و توانایی‌ها و ناتوانایی‌های فردی حضور فعال در جامعه داشته و حق بهره‌مند شدن از امکانات اجتماعی را داشته باشند. که یکی از این امکانات آموزشی همگانی در کنار همسالان است. یعنی دانش‌آموزانی که صرفآ دارای مشکلات تحصیلی بوده و فاقد هرگونه مشکل اولیه در رفتارهای سازشی هستند حق برخورداری از آموزش عادی را دارند.

دومین اثر مربوط است به بعد عاطفی هر دو گروه – احساس عدم کفایت یکی از اولین واکنش‌هایی است که جداکردن دانش‌آموزان دارای مشکلات تحصیلی می‌تواند در این دانش‌آموزان ایجاد کند. محرومیت از یک حق به این معنی است که فرد لیاقت بهره‌مند شدن از آن حق را نداشته است. احساس بی‌لیاقتی می‌تواند به ایجاد نگرش منفی نسبت به خود منجر شود. افت یا از بین رفتن انگیزه و ناامیدی نیز از تبعات بعدی این روند است.

سومین اثر آن است که اگر دانش‌آموزی مشکلش در یادگیری بعضی یا تمام دروس است ، در محیطی قرار گیرد که توقع آموزشی در حدی نباشد که موجب ترغیب تلاش در وی شود می‌توان انتظار بی‌علاقه شدن نسبت به درس را از وی داشت. چرا که برنامه‌ی آموزشی برای به بالفعل رساندن استعدادهای دانش‌آموزان باید یک سطح بالاتر از توانایی‌های اولیه یادگیرنده باشد.

مدرسه بستر مناسبی برای دانش‌آموزان فراهم می‌کند تا با افرادی از فرهنگ‌های مختلف و طبقات متفاوت اجتماعی و توانایی‌ها و ناتوانیها آشنا شوند و به آنها احترام بگذارد و حقوق آنها را رعایت کند. جداکردن افرادی که دارای توانایی‌های محدودتر تحصیلی هستند باعث محروم شدن سایر دانش‌آموزان از داشتن تجربه مثبت و سازنده برخورد با این افراد شده و در نتیجه حد تحمل آنها برای برخوردهای بعدی در جامعه کاهش می‌یابد. در نتیجه چگونه می‌توان انتظار داشت در آینده
نه چندان دور فارغ‌التحصیلان آموزشی استثنایی ، توسط همسالان خود که اکنون شهروندان و مسئولان همان جامعه هستند مورد پذیرش قرارگیرند و حداکثر امکانات را برای حضور فعال آنها را مهیا سازند.

وراثت بر هوش اثر می‌گذارد اما میزان آن معلوم و دقیق نیست و اتفاق نظر وجود ندارد محیط بارور موجب افزایش بهره هوشی و محیط محروم موجب کاهش بهره هوشی فرد می‌شود.

نویسنده این مطلب :

جعفری

به اشتراک بگذارید :

دیدگاه شما