آسیب روش تربیتیِ تذکر زبانی

امروزه از جوانان و نوجوانان بسیار شنیده می‌شود که می‌گویند ما حوصله پند و اندرز را ندارم؛ یا عباراتی از این قبیل که: دوباره می‌خواهی نصیحتم کنی؟ گوشم از این حرف‌ها پُر است؛ بس است دیگر نمی‌خواهم بشنوم و…، بدیهی است درباره دلایل این لجاجت‌ها نمی‌توان به‌راحتی قضاوت کرد. ممکن است بخشی از آن به […]

امروزه از جوانان و نوجوانان بسیار شنیده می‌شود که می‌گویند ما حوصله پند و اندرز را ندارم؛ یا عباراتی از این قبیل که: دوباره می‌خواهی نصیحتم کنی؟ گوشم از این حرف‌ها پُر است؛ بس است دیگر نمی‌خواهم بشنوم و…، بدیهی است درباره دلایل این لجاجت‌ها نمی‌توان به‌راحتی قضاوت کرد. ممکن است بخشی از آن به ویژگی‌های شخصیتی موعظه‌گر، بخشی به شنونده موعظه و برخی نیز به فرایند موعظه ارتباط داشته باشد. واعظ باید ویژگی‌هایی داشته باشد که در برخی آیات و روایات به آن اشاره شده است؛ از جمله اینکه واعظ همچون لقمان، حکیم باشد: وَلَقَدْ آتَیْنَا لُقْمَانَ الْحِکْمَهَ أَنِ اشْکُرْ لِلَّهِ (لقمان، ۱۲)؛ دیگر اینکه صداقت داشته باشد: وَأَنَاْ لَکُمْ نَاصِحٌ أَمِین (الأعراف، ۶۸)، موعظه او از روی خیرخواهی باشد: فَلَعَلَّکَ بَاخِعٌ نَّفْسَکَ (الشّعراء، ۳)؛ همچنین واعظ باید خود، عامل به موعظه خویش باشد: لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ (الصّف، ۲) و در گفتارش تواضع و نرمش وجود داشته باشد: فَبِمَا رَحْمَهٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِکَ..(آل‌عمران، ۱۵۹). شرایط موعظه نیز باید مهیا باشد و با نیاز مخاطب و حالات روحی او متناسب باشد. علی(ع)می‌فرماید: اِنَّ لِلقُلُوبِ شَهوَهً وَ إِقبَالاً وَ إِدبَاراً فَأتُوهَا مِن قِبَلِ شَهوَتِهَا وَ إِقبَالِهَا فَإِنَّ القَلبَ إِذَا أَکرَهَ عَمَی.(نهج‌البلاغه، خطبه ۱۹۳)؛ دل‌ها را روى آوردن و پشت کردنى است. پس دل‌ها را آنگاه به کار وادارید که خواهشى دارند و روى آوردنى؛ زیرا اگر دل را به اجبار به کارى وادارى، کور مى‌شود. در جای دیگر می‌فرماید که موعظه‌های دینی باید از اجبار به دور و ملال‌آور نباشد: إِنَّ هذَا الدِّینَ مَتِینٌ‌؛ فَأَوْغِلُوا فِیهِ بِرِفْقٍ، وَ لَا تُکَرِّهُوا عِبَادَهَ اللَّهِ إِلَى‌ عِبَادِ اللَّهِ؛ همچنین علاوه‌بر شرایط موعظه، مخاطب نیز در صورت برخورداری از ایمان و عدم عناد با حقیقت‌جویی و دریدن حجاب‌های غفلت و غرور، آمادگی پذیرش موعظه را خواهد داشت.

واژه حسنه پس از بیان واژه موعظه در قرآن می‌تواند تأکیدی بر کاستن آسیب‌های موعظه باشد. ایجاد شور و رغبت تازه برای عمل، هدف موعظه است، اما آیا با هر شرایطی و به هر نحوی می‌توان به آن نائل شد؟ در ذیل به برخی از آسیب‌ها اشاره شده است.

به نظر می‌آید که یکی از مواردی که موعظه را غیرحسنه می‌کند، وجود یک ساختار بالا به پایین در آن است که حاکی از آن خواهد بود که موعظه‌گر، انسانی فهیم و دانشمند است و تجربیات ارزنده و منحصربه‌فردی دارد و برعکس ‌شونده موعظه، انسان بیچاره‌ای است که محتاج یاری موعظه‌گر است و در این حالت است که موعظه حالت حسنه بودن را از دست می‌دهد؛ زیرا به تخریب عزت‌نفس شونده موعظه پرداخته است. در موعظه حسنه، موعظه‌گر خود را انسانی می‌پندارد که در شرایطی نیازمند موعظه خواهد بود. با نگاهی به مواعظ حضرت علی (ع)، به‌ویژه ابتدای نامه۳۱ نهج‌البلاغه به فرزندش این نکته مشخص است؛ به‌عبارت‌دیگر، اتخاذ رویکردهای جزم‌اندیشانه و مطلق‌گرایی در بیان حقایق صرف و کاملاً از روی یقین سخن گفتن، می‌تواند لجاجت را در مخاطب برانگیزد. برخی این نکته را تنها در قالب خیرخواهی نسبت به موعظه شونده بیان کرده‌اند، درحالی‌که صرف این خیرخواهی و مقارنت این خیرخواهی با یک رویکرد جزمی نسبت به حقیقت، باز هم چاره مشکل نخواهد بود. بدیهی است که برقراری رابطه عرضی و درعین‌حال، اقتداری با مخاطب و نیز اقناع او، از آسیب یاد شده خواهد کاست.

نویسنده این مطلب :

جعفری

به اشتراک بگذارید :

دیدگاه شما