عملکرد والدین در علاقه مند کردن فرزندان به مدرسه

اولین نکته این است؛ که قبل از بازگشایی مدارس مثلا چند روزی قبل از شروع مدرسه ها، اگر فرزندانمان با محیط مدرسه شان آشنا نیستند، پدر مادر، بچه را سوار ماشین بکنند اگر مدرسه نزدیک منزل است دست فرزندشان را بگیرند ببرند محیط پیرامونی مدرسه را بچه ها ببینند آشنا شوند و انس و الفت […]

اولین نکته این است؛ که قبل از بازگشایی مدارس مثلا چند روزی قبل از شروع مدرسه ها، اگر فرزندانمان با محیط مدرسه شان آشنا نیستند، پدر مادر، بچه را سوار ماشین بکنند اگر مدرسه نزدیک منزل است دست فرزندشان را بگیرند ببرند محیط پیرامونی مدرسه را بچه ها ببینند آشنا شوند و انس و الفت اولیه را ما قبل از شروع ایجاد بکنیم. یک مرتبه کودک را نبریم در محیطی که غریب است و تا به حال نمی دانسته کجاست و چه است خصوصا بچه هایی که پایهٔ اول هستند. یا محله مان را تغییر دادیم برای اولین بار می خواهد مدرسهٔ جدید برود حتما قبلش بچه ها را با فضای مدرسه آشنا بکنیم.

 

حتی اگر در مدرسه باز است زنگی بزنیم اجازهای بگیریم ببریم بچه ها چرخی در محیط مدرسه حیاطش راهرو هایش کلاس های مدرسه بزنند. خود این انس و الفت اولیه میتواند احساس اضطراب اولیه را در بچه ها کاهش بدهد، تا بچه ای که می خواهیم روز اول یک مرتبه دستش را بگیریم ببریم مدرسه.

 

نکته دوم، خود ما پدر مادرها خاطرات خوش تحصیلی مان را برای بچه ها بگوییم خواهشا نکات منفی نه. بعضی از پدرها فقط روش های منفی مثل فلک کردن، زدن، را می گویند. حتی گاهی اوقات نسبت به خانواده ها هم همین طور هستیم ما همیشه می گوییم؛ مرد باید مهربان باشد، بیانش لطیف باشد، بداند با چه کسی صحبت می کند. گاهی اوقات با خانمش صحبت می کند یک مسافرتی می رود تا می رود خانمش کنارش بنشیند، می گوید کمربندت را ببند اشهدت را هم بخوان. یعنی از همان اول نا آرامی را در وجود این بچه ایجاد می کند.

 

لذا ما باید خیلی مراقب باشیم تنش های روحی را در بچه ها ایجاد نکنیم. بله چه بسا مدرسه ناظم دارد، دعوا می کند، ناظم از آن ناظم های خدای نکرده بد اخلاق است. ولی ما آرامش به فرزندمان منتقل کنیم. خاطرات خوش را بگوییم، خواندن بلد نبودیم، یاد گرفتیم. نوشتن یاد گرفتیم، دوستان خوبی پیدا کردیم. معلم های خوب و مهربانی داشتیم. چقدر به ما کمک کردند. شروع بکنیم به بیان این خاطرات خوب. وقتی برای بچه ها این خاطرات خوب را می گوییم اشتیاق و شوقشان برای مدرسه رفتن بیشتر می شود.

 

نکتهٔ سوم این که هیچ وقت مدرسه را به عنوان تنبیه برای بچه ها قرار ندهیم. گاهی اوقات برخی والدین مثلا جمعه است، «کی شنبه میشه بروی مدرسه از دستت راحت شوم.» «بگذار در دفترت بنویسم خانم معلمت امروز رفتی دعوایت بکند.» «چقدر اذیت می کنی من را همان بهتر که میروی مدرسه». مدرسه را می خواهند زندان برای بچه معرفی بکنند. نخیر مدرسه گلستان و باغ تعلیم و تربیت است ما برای بچه هایمان زیبا آن فضا را ترسیم بکنیم. خود معلمین هم همین طور یک قاعده ای را بیان می کنیم این است که هیچ وقت کارهای ارزشی نباید به عنوان تنبیه مشخص شود.

 

هر کاری که ارزشی است نباید ما آن را برای تنبیه بچه ها قرار بدهیم. «درست را نخواندی حالا به خانم معلمت می گویم، دعوایت بکند.» «حالا بگذار فردا بروی مدرسه برمی گردی می بینی من نیستم.» این ها تنش روحی برای بچه ایجاد می کند. بچه هم می رود در مدرسه از قبلش، بعدش دلشوره، دلهره دارد. بچه ها وقتی اضطراب و دلهره و دلشوره پیدا بکنند کاهش یادگیری پیدا می کنند.

نویسنده این مطلب :

فرزند پرتال

به اشتراک بگذارید :

دیدگاه شما