ارزش از مفاهیمی است که بسیاری از محققان در حوزههای مختلف، همچون فلسفه، تربیت، اقـتصاد، جـامعهشناسی، روانشناسی و دیگر حوزهها بدان توجه نمودهاند، البته این خود، موجب ابهام در به کارگیری این مفهوم در هر رشته تخصصی شده و حتی در یک رشته تخصصی نیز کاربردهای متفاوت یافته است. ارزش باور پایداری است که فرد […]
ارزش از مفاهیمی است که بسیاری از محققان در حوزههای مختلف، همچون فلسفه، تربیت، اقـتصاد، جـامعهشناسی، روانشناسی و دیگر حوزهها بدان توجه نمودهاند، البته این خود، موجب ابهام در به کارگیری این مفهوم در هر رشته تخصصی شده و حتی در یک رشته تخصصی نیز کاربردهای متفاوت یافته است. ارزش باور پایداری است که فرد با تکیه بر آن، یک شیوه خاص رفتار یا حالت غایی را که شـخصی یا اجتماعی است، به یک شیوۀ رفتاری یا حالت غایی کـه در نـقطه مـقابل حالت برگزیده فرد قرار دارد، ترجیح میدهد.
به بیانی دیگر، ارزشها مفاهیم یا بـاورهایی مـرتبط با رفتار یا حالت غایی مطلوب بوده و فراتر از موقعیتهای خاص قرار میگیرند و راه های انـتخاب و ارزیـابی رفتار و حوادث به شمار میروند و بر اساس اهمیت نسبیشان رتبهبندی میشوند. ارزشها را مـیتوان به عنوان معیارهایی تعریف کرد که بر مبنای آن ها گروه یا جامعه اهـمیت اشخاص، الگوهای رفتاری، هـدفها و دیـگر اشیاء فرهنگی- اجتماعی را ارزیابی میکند.
به طور خلاصه، ارزش عبارتست از جهتگیریهای انتخابی مثبت یا منفی از سوی فرد،گروه یا توده درباره هر چیز و به بیانی ساده یعنی، مطلوبیتها، خواستهها، علایق، جهتگیریهای مثبت و اهمیت دادن به چیزهایی که ملاکهای کلی رفتارند و اکثریت افراد جامعه روی آن ها وفاق دارند.
جامعهشناسان باورها را در معنای خاص و در جهت مشخص ساختن مجموع تـصورات جـمعی به کار میبرند که در جامعهای معین بدون آنکه مورد سنجش قرار گرفته باشند و یا آنکه افراد با اتکاء به خرد خویش آنان را پذیرفته باشند، به عنوان امور حقیقی مورد قـبول قـرار گرفتهاند. باورها میتوانند از عقیدهای مشترک که همگان آن را بهعنون امری مسلّم تلقی میکنند گرفته تا باورهای دقیقا دینی را که اساس آن ها بر پذیرش مقام و اهمیت امری عینی استوار است در بـرگیرند.
مـعمولا باورها را از عقیده و تصورات جمعی متمایز میکنند و با آن نظامی از ارزشها را که آرمانی شناخته میشوند، معین میدارند. پس با بحث از باورها، موضوع مداخله عوامل ایدئولوژیک یا دینی، در حیات و کردارهای اجتماعی مـطرح مـیشوند. باورها یا معتقدات مسلّم جـزو الگوهای ذهنی رفتارند و اصول اعتقاد همگانی در جامعهاند که ارزشهای و الای جامعه را منعکس میکنند. مثل اعتقادات دینی، یکتاپرستی، وفاداری بـه مـیهن و… دو معنی و تعریف برای باور بدین شرح است:
1- پذیرش هر گزاره خاص به عنوان حقیقت. این حقیقت تمام وجود را مسخر میسازد. رنگ عاطفی و هـیجانی دارد. بـاورها زمـینه فکر را تمهید میدارند که خود نحوۀ عمل یـا تـرک عمل و نحوۀ آن را معین مینمایند.
2- پذیرش گزارهای که نه بر مصلحت متکی است و نه آنی و گذرا است، بلکه تمامی وجـود را در بـر مـیگیرد.
به بیانی ساده، باورها در زمرۀ الگوهای ذهـنی رفـتارند که در جامعهای معین توسط همه افراد جامعه با تمام وجود مورد قبول قرار گرفتهاند و نظامی از ارزش ها را مـعیّن مـیدارند. برخی از آن ها جزو امور مسلّم هستند، بهگونه ایکه زیر پا گذاردن و مخالفت با آن ها بـا ضـمانت اجرا و برخوردهای شدید اجتماعی همراه است، مثل اصول اعتقادات و باورهای دینی و برخی دیگر کـه هـرچند مـقبول و مطلوب هستند ولی تخلّف از آن ها پیگرد اجتماعی ندارد. مانند احترام به سالمندان و کمک به فـقرا و نـیازمندان و…
باورها، ارزشها و امنیت ملّی
امنیت ملّی واژهای است که معانی بسیاری دارد و نمیتوان آن را بـهطور کـلی تـعریف کرد، بلکه میتوان تنها در مواردی مشخص، آن را تعریف کرد ولی به بیانی میتوان گفت که امـنیت مـلّی مجموعه تواناییهای یک کشور در جهت مصون ماندن آن در برابر صدمات و آفات چه از محیط داخـل و چـه از مـحیط خارج است.
ایدۀ امنیت را برای اشیاء راحتتر از افراد میتوان به کار برد. برای نمونه، امـنیت پول در بـانک، تابع محاسبات مربوط به تهدیدات خاصی از لحاظ تغییر غیرمجاز محل آن یا احـتمال اثـرات تـورم بر ارزش آن است. باتوجه به اینکه کالاهای مادی را اغلب میتوان با اقلام مشابهی جایگزین کـرد،امـنیت آن ها (یعنی امنیت مالکلی که آن ها را در اختیار خود دارد) را میتوان با بیمه کردن در مـقابل ضـررهای ناشی از فقدان آنها افزایش داد. این بیمه نیز بر پایه خطراتی که احتمال بروز آن ها میرود، صـورت مـیگیرد. اما امنیت افراد را نمیتوان به سادگی تعریف کرد.
عواملی مثل حیات، ثـروت، مـوقعیت اجتماعی، سلامتی و آزادی بسیار پیچیدهتر هستند و بسیاری از آن ها در صـورت از دسـت رفتن، غیر قابل جایگزیناند. بیشتر جنبههای مـختلف امـنیت فردی متناقض هستند (مثلا حمایت در مقابل جرم با از بین رفتن آزادیهای مدنی) و نـیز در مـعرض مشکلات تشخیص بین «ارزیابیهای عـینی و ذهـنی» (آیا تـهدیدات واقـعی یـا تخیلی هستند) قرار دارند. رابطه عـلت و مـعلولی تهدیدات اغلب مبهم و بحثانگیز است. (توجیهات فردی در مقابل توجیهات اجتماعی درباره جـرم).
تـعاریف لغوی امنیت عبارت از حفاظت در مقابل خـطر (امنیت عینی)، احساس ایـمنی (امـنیت ذهنی) و رهایی از تردید (اعتماد بـه دریـافت شخصی) میباشد. تهدیدات مورد اشاره (خطر و تردید) بسیار مبهم هستند و احساس ایمنی ذهـنی یـا اعتماد به دانستههای فرد، بـه هـیچروی بـه منزله وجود امـنیت واقـعی یا درستی دریافتهای شـخصی نـیست.
امنیت ملّی از لحاظ مفهمومی ضعیف و از نظر تعریف، مبهم ولی از نظر سـیاسی، مـفهومی قدرتمند باقیمانده است،چون مفهوم نـامشخص امـنیت ملّی راه را بـرای طـرح راهبردهای بسط قدرت تـوسّط نخبگان سیاسی و نظامی باز می گذارد. از جـمله اهـداف امنیت ملّی، ایـجاد شـرایط مساعد ملّی و بینالمللی، جهت حفظ یا بسط ارزشهای حیاتی ملّی است.
در زمینه ارتباط «باورها»، «ارزشها» و «امنیت ملّی»، میتوان عبارت ذیر اشاره کرد:
1- امنیت ملّی عبارت است از توان یـک مـلت در حفظ فرهنگ، اجزاء و عناصر تشکیل دهنده آن از تهدیدات خارجی.
2- یک ملت وقتی دارای امنیت است که در صورت اجتناب بتواند باورها و ارزشهای اساسی خود را حفظ کند و در صورت اقدام به جنگ بتواند آن را پیـش بـبرد.
3-توان جامعه در حفظ و بهرهگیری از فرهنگ و ارزشهایش امنیت ملّی است.